راهکاری بهبود روابط همسری(ویژه خانمها)
1-همسرانتان را بعنوان یک مرد بپذیریدوبرای شناخت دنیای مردان تلاش کنید.
2-جنبه های مثبت شخصیت و رفتار شوهرتان را که باعث تمایز اواز سایر مردان است را مورد توجه وتحسین قرار دهید.
3-برای افکار واحساسات شوهرتان ارزش قائل شویدوبه تعلقات او احترام بگذارید.
4-از انتقاد مداوم و عیب گویی پی درپی بپرهیزید وبه ندرت انتقاد کنید.
5-اورا به درک نکردن و عدم صمیمیت ویا بی احساس بودن متهم نکنید زیرا برخی مردان این را به شیوه خود ومردانه ابراز می کنند.
فعالیتهای حوزه ی علمیه در آبان ماه
92/8/1جشن غدیر سخنران خانم بازیاری پیرامون اهمیت غدیر و بزرگداشت این عید به عنوان شعائر دین -حرکت در خط ولایت و بالا بردن شعور خود در هر غدیر-وبه کار بردن این ولایت پذیری در سبک زندگی شخصی و خانوادگی
92/8/9استاد پاک نهاد پیرامون معیار های انتخاب همسر،به مناسبت روز خانواده و نزول سوره هل اتی-نقش خدا محوری در زندگی بجای زن سالاری یا فرزند سالار-بجای اینکه دنبال اولویتها برای همسر شایسته باشیم در درجه اول به شایستگی های خودمان توجه کنیم و دنبال خود سازی خودمان باشیم برای زندگی آینده.
سخنرانی استاد پاک نهاد با موضوع اوامل موفقیت در طلبگی .رعایت تعادل درامور که از چند طریق به دست می آید:
1-خواندن روایات وبکار گیری آنها
2-مانوس بودن با افراد متعادل
3-خواندن احوالات بزرگان
4-امرو نهی کردن زیاد خصوصا در مستحبات و مکروهات.
92/8/13افتتاح نمایشگاه کتاب به مناسبت دهه ی محرم
92/8/14سخنرانی استاد پاک نهاد به مناسبت ایام سوگواری ابا عبدالله الحسین الگو پذیری از زندگی امام حسین(ع) در زندگی طلبگی،همسر داری و ولایت پذیری توجه دادن
92/8/17تجمع خواهران طلبه با عنوان آمران به معروف و ناهیان از منکر بعد از نماز جمعه
92/8/21باز دید از خیمه معرفت کنار دریا و آشنایی با تبلیغ مبلغان کودک ونوجوان خانواده.
عاشورا واقعه ای که رقم خود تا فرهنگی ناب متولد شود
سبک زندگی عاشورایی نقشه راه سبک زندگی اسلامی
سبک زندگی عاشورایی
عاشورای حسینی قریب 1400 سال پیش برای زنده نگه داشتن اسلام، برپایی نماز ، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد فی سبیل الله و مبارزه بین حق و باطل پیش آمد. عاشورا بعد از انقلاب الهی و وحدانی حضرت محمد (ص) در عربستان، درست زمانی که سبک زندگی مردم از شاخصه های اصلی اسلام به سوی تجمل ، مادی گرایی، قدرت طلبی … پیش می رفت رخ داد تا همیشه تاریخ پیروان دین مبین اسلام برای شناخت حق از باطل ، انتخاب نوع و سبک زندگی، درک مفاهیمی چون ایثار،صبر، روایت گری، الگویی بی بدیل و فرا زمانی داشته باشند.
اگر عاشورا را صرفا یک رخداد نپنداریم و به آن بصورت یک فرهنگ متعالی نگاه کنیم، خواهیم دید که از عمق وجود این فرهنگ می توانیم به” سبک زندگی عاشورایی” برسیم؛ سبکی که در آن شاخصه هایی چون شناخت حق از باطل، ارجح کردن مرگ با عزت بر زندگی با خفت، زیر بار حرف ناحق نرفتن، ایثار، بصیرت، حجاب و عفاف، اطاعت از ولایت و ولایتمداری و تسلیم بودن در برابر خواست خدا، جوانمردی و اخلاص دیده می شود. سبک زندگی عاشورایی یعنی یادمان باشد “کل یوم عاشورا “
واقعه عاشورا زمانی رخ داد که سبک زندگی اسلامی رو به فراموشی بود
امام خمینی (ره) فرمودند « محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است» . انقلاب اسلامی به عنوان بزرگ ترین انقلاب قرن بیستم، تنها یک تحول سیاسی و تغییر نظام حکومتی نبود، بلکه تحولی اساسی در ابعاد مختلف سبک زندگی ایرانیان بوده و است . انقلابی که با فرهنگ عاشورایی آغاز شده و همچنان با زنده نگه داشتن نام عاشورا و فرهنگ متعالی آن پابرجا و مقتدر خواهد ماند.
عاشورای حسینی قریب 1400 سال پیش برای زنده نگه داشتن اسلام، برپایی نماز ، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد فی سبیل الله و مبارزه بین حق و باطل پیش آمد. عاشورا بعد از انقلاب الهی و وحدانی حضرت محمد (ص) در عربستان، درست زمانی که سبک زندگی مردم از شاخصه های اصلی اسلام به سوی تجمل ، مادی گرایی، قدرت طلبی … پیش می رفت رخ داد تا همیشه تاریخ پیروان دین مبین اسلام برای شناخت حق از باطل ، انتخاب نوع و سبک زندگی، درک مفاهیمی چون ایثار،صبر، روایت گری، الگویی بی بدیل و فرا زمانی داشته باشند.
اگر عاشورا را صرفا یک رخداد نپنداریم و به آن بصورت یک فرهنگ متعالی نگاه کنیم، خواهیم دید که از عمق وجود این فرهنگ می توانیم به” سبک زندگی عاشورایی” برسیم؛ سبکی که در آن شاخصه هایی چون شناخت حق از باطل، ارجح کردن مرگ با عزت بر زندگی با خفت، زیر بار حرف ناحق نرفتن، ایثار، بصیرت، حجاب و عفاف، اطاعت از ولایت و ولایتمداری و تسلیم بودن در برابر خواست خدا، جوانمردی و اخلاص دیده می شود.
ملزومات یادآوری سبک زندگی عاشورایی در جامعه دیده می شود!
اکنون هم اگر از دریچه ای دیگر به دنیای امروزی برگردیم و انقلاب اسلامی را در قرن بیستم بزرگ ترین انقلاب وحدانی برگرفته از فرهنگ عاشورایی بدانیم، متوجه این مطلب خواهیم شد که چه بخواهیم و چه نخواهیم سبک زندگی و نوع نگاه مردم با دوران اولیه انقلاب و شاخصه های یک جامعه اسلامی فاصله ها گرفته است و باید بار دیگر عاشورایی عمل کنیم تا بتوانیم، ویژگی های یک کشور انقلابی با مردمی مسلمان را احیا کنیم.
الف) تجمل گرایی
در زندگی روزمره ما تجمل گرایی و مادی نگری در مفاهیمی چون اسراف، چشم و هم چشمی، بی بند و باری ، مبارزه با امر به معروف و نهی از منکر، نادیده گرفتن ارزش های معنوی بر ارزش های ظاهری و متأسفانه در برخی از مواقع دین گریزی دیده می شود.
این موارد که در واقع ابتدا در زیرپوست شهر و اکنون در لایه های بیرونی شهر و روستاها! دیده می شود، حتی در مناسک و مراسم معنوی و مذهبی ما رخ می نماید . یکی از این مراسم که در آن بریز و بپاش های بی حد و اندازه دیده می شود، دهه های عزای حسینی است . گواه این مدعا را می توانیم در دهه اول که شور و انگیزه ها برای برپایی هیئت ها و پذیرایی از هیئتیان بیشتر است دید. از اسراف که بگذریم تغییرات غیر اسلامی در نوع پوشش و آرایش بانوان و تغییرات شگرف و بدعت های عجیب در مراسم و نوحه های حسینی نمود بارزی دارد.
متأسفانه هفته های تقویم را غافل از ویژگی های فرهنگ عاشورایی می گذرانیم و در دهه محرم آگاهانه آن را نادیده می گیریم . ده روز اول ماه محرم اگر در خیابان ها تردد کنید، در هر گذر شاهد دور ریخته شدن انواع غذاها، پخت انواع شله زرد، حلوا، .. هستیم.
ب) مادی گرایی و دنیاطلبی
در معابر و خیابان ها عبور و مرور مردمانی را به نظاره می نشینیم که با بهترین و شیک ترین البسه ها را بر تن دارند و گویی که برای جلوه گری نه برای عزاداری به خیابان ها ریخته و روزهای قبل از ماه محرم را به خرید انواع شال ها و لیاس های عزا پرداخته اند و تمام اینها نماد اسراف و تجمل گرایی است.
غافل از اینکه حسین بن علی (ع) در میدان مبارزه ای که اینک ما سالیان سال است یاد و خاطره آن را پاس می داریم با چه نگاه متعالی رخت جنگ برتن کرد و برای حفظ ماندن از دست درازی نامردمان کهنه ترین البسه ها را بر تن کرد! آری صاحب این عزاداری و خانه های عزا حتی کفن نداشت و ما در مراسمش به مهمانی جلوه ها می رویم !
پ) رنگ باختن حیا و حجاب در جامعه ، حتی در عزای حسین (ع) !
حضور نامتعارف بانوان بد حجاب در مراسم عزای حسینی در خیابان ها دیگر جای اعتراض ندارد که باید چون معضلی آسیب شناسی شود. جایی که بانوی حاضر در کربلا هنگام خروج از خانه در حیطه غیرت برادرانش خیابان ها را طی می کرد ؛ چه محلی از اعراب دارد که اکنون مدعیان زینبمدار کسانیکه در عزای او شریک و بر مصیبتش اشک می ریزند! با بدعتی عجیب در نوع پوشش و آرایش های مخصوص عزا!! قدم در خیابان می گذارند.
یکی نیست از این باوان بپرسد که این زینب (س ) نبود که برای نداشتن حجاب در اسارت؛ سال ها اشک ریخت و مو سپید کرد؟
آیا آقای ما مهدی موعود (عج) بر مصیبت عمه بزرگوارش اشک نمی ریزد؟
این حجاب فاطمی است که برخی از بانوان ما در عزای حسینی دارند !؟ یا عزت و شرافت زینبی است که آنها را اینگونه در خیابان ها در کنار صف عزاداران عاشورا چنان قرار می دهد که خواه و ناخواه عرصه گناه و معصیت را برای مردان فراهم می کنند؟
آیا زینب (س) در عزای برادرش محفل های عزاداری و ذکر مصیبت در خانه ها برپا نکرد!؟ بد حجابی ، آرایش ، حضور در خیابان ها در شلوغ ترین روزها و.. بدعتی است که نمی توان گفت به تازگی بلکه باید عنوان کرد چند دهه ای است که در مراسم عزاداری ها دیده می شود.
ج)گم شدن مصادیق حق و گرفتن جانب ناحق!
متأسفانه در این ایام برای رسیدن به آنچه می خواهیم در برپایی بی نظیر هیئت ! چه حق هایی که ناحق نمی کنیم و چه حرف هایی که می زنیم و چه بدعت های که در ایجاد می کنیم در حالیکه امام حسین علیه السلام قیام کرد تا حق ناحق نشود .
گویی فراموش می کنیم که عاشورا، تابلوی بی نظیری محبت بود و بس . در واقع عاشورا تبلور، سبک زندگی محبت محورانه نسبت به اطرافیان و نزدیکان بوده است که نمادهای آن را می توانیم در احترام به بزرگ تر و پیشی نگرفتن اصحاب و اهل بیت از امام(ع) اشاره کرد اما متأسفانه برای بزرگداشت مقامی که مهر و محبت، انسان دوستی سر لوحه رفتار و گذشت اخلاق کریم خاندانش بود ، چه دل ها که می شکنیم و چه حرمت ها که ندیده می گیریم.
چ) کم توجهی به نماز جماعت و اقامه اول وقت نماز
کمی از محرم فاصله بگیریم ، چه سخت است که بگوییم : در جامعه اسلامی گاهی فراموش می کنیم که هدف از خلقت انسان ذکر پروردگار و عبادت او بوده است . تمام کارها را انجام می دهیم و با خیالی راحت به نماز و عبادت می بپردازیم اما فرهنگ عاشورایی به ما یاد می دهد در میدان مبارزه آنجا که برای زنده ماندن می جنگی به همه چیز بگو « اول نماز بعد کار » که خوشبختانه نماز ظهر عاشورا تداعی کننده این فرهنگ است که باید گسترش یابد. اگر « کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا » را قلبی قبول داریم باید این نماز های ظهر عاشورا را به تمام نمازهای یومیه تعمیم داده و هر روز نمازی عاشورایی برپا کنیم.
ح) احترام به بزرگتر و رعایت حال کوچک تر
احترام به اعضای خانواده مخصوصا کوچک تر ها و دختران خانواده ، حفظ شأن و مرتبت بانوان را در هیاهوی عاشورای حسینی می توان به بهترین صورت ممکن دید. این درحالی است که در خانواده های ما هنوز در لحظه های خاص برای کودکان نه تنها محلی از احترام قائل نمی شویم که حتی با برخوردهای نادرست در نهادشان تأثیرات منفی و بینان شکنی را باقی می گذاریم.
خ) سهم بندی برای ایثار، ایثارگران شناسنامه دار
ایثار برایمان مفهومی است که فقط در خصوص برخی از افراد به فعل تبدیل می شود و گاها با نگاهی متفاوت به ایثارگران می نگریم گویی آنها تافته ای جدا بافته هستند و ما فاقد ملزومات لازم برای رسیدن به آن بزرگوارانیم. در حالیکه ایثار و فداکاری در فرهنگ عاشورایی حد و مرزی ندارد و سن و سال مشخصی و آیین و مذهب خاص را در بر نمی گیرد. نوزاد شش ماه به آن اندازه ایثار را معنی می کند که حبیب ابن مظاهر و اولاد امام حسین (ع) تبلوری از ایثار را به نمایش می گذارند که سایر لشکر خوبان و در این میان فقط در یک مورد رقابت دارند آن هم تقدم بر ایثار است که این خود نکته ای ناب به شمار می آید چرا که ایثار یعنی دیگران را بر خود ارجح داشتند و درپارادوکسی زیبا در ایثارگری نقض این قانون مفهوم دیگری دارد !
د) کم طاقتی و گردن کشی برای خدا
صبر بر مصیبت را حضرت زینب به زیباترین صورت ممکن معنا بخشید، صبر یعنی آنچه از سمت خدا می آید آنقدر زیبا باشد و به چشم نواز است که جای هیچ بحثی را باقی نمی گذارد. اما متأسفانه ما با وجود اسوه های حسنه ای چون زینب کبری در بیشتر مواقع برای خدا جای بندگی گردن کشی می کنیم و حتی در عبادت و خواستن حاجت رعایت ادب را نگه نمی داریم.
م) کاروان حسینی، نخسین مدرسان روضه خوان و مرثیه ساز واقعه عاشورا
زینب سلام الله در کنار صبر روایتگری را به احسن ترین صورت ممکن به ما آموخت تا بدانیم در یادآوری و مرور واقعه عاشورا و واقعه های برگرفته از فرهنگ عاشورایی چگونه عمل کنیم و چگونه قهرمانان عرصه دفاع از حق را معرفی کنیم کاری که مداحان و ذاکرین اهل بیت باید بیاموزند.
ن) و فرهنگ نامه عاشورا صفحات پایانی ندارد
و از فرهنگ عاشورا هر چه بگوییم کم است و هر چه بنگاریم باز کلمات قاصرند؛ به هر حال امام حسین (ع) اسوه کامل و الگوهای همه جانبه برای زندگی فردی، اجتماعی و روش های اخلاقی، عبادی-سیاسی امت اسلامی است و در این زمانه که نیاز به بازسازی ایمانی و فرهنگی داریم توجه به ابعاد مختلف وجودی این امام همام ضروری به نظر می رسد اگر به جایی برسیم که چون امام سوم شیعیان زندگی کردنمان برای رضای خدا باشد می توانیم بگوییم که خواست پیر فرزانه انقلاب را در زنده نگه داشتن اسلام با محرم و صفر، برآورده کرده ایم ؛ چرا که سبک زندگی عاشورایی الگو و معیاری برای رسیدن به سبک زندگی اسلامی است .
روز عرفه
حضور طلاب مدرسه علمیه الزهرا(س)بوشهر در مراسم عرفه در اماکن متبرکه و حسینیه و امامزاده ها.
آیتالله حسینی بوشهری : روایات اهل سنت درباره وجود مهدی(عج)
آیتالله حسینی بوشهری با انتقاد از تطبیقسازی و مصداقیابی درباره بحث ظهور گفت: این مطالب ما را به کجراهه می برد و وظیفه عالمان دینی است که در جامعه نسبت به این مساله موضع بگیرند تا مردم امیدشان را محدود به فضای موجود نکنند
به گزارش سوک ، آیت الله حسینی بوشهری رئیس حوزه های علمیه در نهمین همایش بین المللی دکترین مهدویت که روز یکشنبه دوم تیر ماه در سالن همایشهای بین المللی صدا و سیما برگزار شد، طی سخنانی گفت: مقوله اندیشه ظهور منجی منحصر به شیعه نیست گرچه شیعه دارای یک سلسله امتیازاتی است که با دیگر نگاه جوامع به مساله ظهور و مهدویت متفاوت است، اما طوایف مختلف مسلمان و بلکه صاحبان ادیان توحیدی و غیرتوحیدی نیز در اینباره اتفاق نظر دارند که سرانجام فردی منجی ظهور خواهد کرد و خیر بر شر پیروز می شود و زمین پر از عدل و داد می گردد
وی با طرح این سوال که آیا برای رسیدن به ظهور باید منتظر بمانیم و یا اینکه بحث ظهور نیاز به زمینهسازی دارد، گفت: آنچه از روایات برداشت می شود یک وظیفه و تکلیف زمینه سازی متوجه ما می باشد و طبق بررسی بنده روایات اهل سنت در باب وجود حضرت مهدی(عج) بیش از روایات شیعه است، اما درباره بحث زمینه سازی ظهور چهار دیدگاه روشن وجود دارد اولین دیدگاه این است که ظهور حضرت مهدی(عج) مانند مساله قیامت است که اراده و تلاش انسان ها نقشی در وقوع آن ندارد. گروهی که طرفدار این دیدگاه هستند معتقدند در بحث ظهور به مانند بحث قیامت تنها اراده الهی نقش آفرین است
آیت الله حسینی بوشهری افزود: گروه دیگری بر زمینه سازی منفی تاکید دارند و معتقدند فساد باید در عالم گسترش پیدا کند تا زمینه ظهور فراهم شود. آنها از روایات متعددی که به بحث گسترش ظلم و جور اشاره دارند این برداشت خاص را کرده اند که ظلم و جور مقدمه ظهور است و بر دامن زدن به این مساله در جامعه تلاش می کنند. نگاه سوم نگاه کسانی است که معتقدند باید علت های غیبت شناسایی شود، اگر علت ها روشن گردد موانع ظهور نیز رفع خواهد شد و زمینه سازی ظهور فراهم می گردد
رئیس حوزه های علمیه تاکید کرد: اما نگاه چهارم که شاید تا اندازه ای نگاه سوم را کامل کند و مورد نظر ما است، اینکه ما در عصر غیبت همان تکلیفی را داریم که در عصر حضور ائمه باید آن را انجام دهیم، لذا یک سلسله تکالیف عمومی داریم، اما چون شرایط دشوار و طول زمان غیبت زیاد است یکسری وظایف مضاعف نیز بر دوش ما است
وی بیان کرد: بنده بر این باورم که اراده و تلاش انسان ها بر سرنوشت پاره ای از مسائل موثر است که ما این مساله را بارها در انقلاب اسلامی خود یادآوری می کردیم که آیه «ان الله لایغیر ما به قوم حتی لایغیر ما به انفسهم» شاهد مثال آن است. روایاتی که برای تعجیل فرج و دعا داریم حاکی از این است که اگر خواست و دعای ما تاثیر نداشت ائمه بر دعای تعجیل فرج تاکید نمی کردند
آیت الله حسینی بوشهری با بیان اینکه بدون زمینه سازی ظهور آن نتیجه لازم و بایسته بدست نخواهد آمد، گفت: بحث ظهور نیاز به مردانی باوفا و با اراده در کنار حضرت مهدی(عج) دارد که سختی های آغازین ظهور را به جان بخرند تا حضرت مقدمات حکومت الهی را فراهم کند. ما معتقد نیستیم حضرت با قدرت اعجاز، ظهور و حکومت می کند بلکه ما معتقدیم سختی های زیادی در این مسیر اتفاق می افتد همانطور که روایات ما به این مساله اشاره دارد و خود حضرت در آن ابتدای ظهور لباس خشن و غذای نامناسبی می خورند و ما برای این شرایط سخت نیاز به افراد شایسته و صالح و جان فشان در کنار حضرت مهدی(عج) داریم
رئیس حوزه های علمیه با اشاره به روایاتی در بحث انتظار افزود: منظور از انتظار، انتظار خشک و بی خاصیت نیست، بلکه انتظاری است که مردم در عصر غیبت در سختی آبدیده شوند. کسی که منتظر میهمان است شرایط پذیرایی و استقبال را فراهم می کند تا غافلگیر نشود، ما برای اینکه غافلگیر نشویم، وظایفی داریم که روایات انتظار فرج بر این مساله تاکید دارد. لذا انتظار فرج از افضل عبادات شمرده شده است.
وی یادآور شد: نظریاتی در عصر ما مطرح شده است. فوکویاما در بحث پایان تاریخ پیروزی لیبرال دموکراسی را برای غرب نوید می دهد ما اگر به تربیت نسل صالح و مناسب عصر ظهور همت گماریم، از این انحرافات در جامعه جلوگیری کرده و مانعی نیز می شویم که سمت و سوی جامعه به لیبرالیسم سوق پیدا کند. جامعه زمینهساز جامعه ای است که اهداف و روابط او با مقاصد امام همسو باشد. مقصود از زمینه سازی یعنی طراحی راهبردها و راهکارها برای دستیابی به جامعه منتظر است
آیت الله حسینی بوشهری مهدویت را منحصر به شیعه ندانست و گفت: مهدویت تنها آرمان شیعه نیست بلکه زمینه سازی ظهور برنامه استراتژیک جامعه جهانی است، لذا رسالت حوزه های علمیه ما منحصر به داخل ایران اسلامی نمی شود بلکه این رسالت فرامنطقه ای و فراملی است و باید در تدارک حرکت عظیم ظهور تلاش هایی صورت گیرد. در کنار نخبگان و فرهیختگان و دانشگاهیان، علما و روحانیت در تربیت انسان های زمینه ساز نقش کلیدی دارند که روایات ما نیز بر این مساله تاکید دارد. نقش اصلی عالمان دینی مرزبانی است. علمای شیعه باید با خرافات، تهاجم فرهنگی و… مبارزه کنند و با گسترش علم به تربیت نسل معتقد و صبور و صالح بپردازند، همچنان که علمای گذشته چنین بودند
وی با انتقاد از تطبیق سازی و مصداق یابی در بحث ظهور تصریح کرد: این مطالب ما را به کج راهه می برد و وظیفه عالمان دینی است که در جامعه نسبت به این مسائل سریعا موضع بگیرند تا مردم امیدشان محدود به فضای موجود نشود و جامعه اسلامی را با معارف و کلام و اخلاق اهل بیت(ع) آشنا کنند
رئیس حوزه های علمیه در پایان در بهره برداری از خیزش های منطقه تاکید کرد و گفت: علمای دینی باید الگوی مناسب را برای این جوامعی که این خیزش ها در آن صورت گرفته ارائه دهند که این خود مدل زمینهساز ظهور خواهد بود. حوزه های علمیه و عالمان دینی به عنوان نهادی می توانند در عصر غیبت ویژگی های زمینهسازی ظهور را برای جامعه فراهم کرده و آن را رهبری کنند
همسر امام خمینی (ره) از زندگی مشترک با یار آفتاب میگوید ....
تا به حال در گفتهها و نوشتههاي بسياري، ويژگيها و خصوصيات امام راحل از زواياي مختلف تشريح شده است، اما بُعد رفتار خانوادگي آن عزيز و نگاه و نگرش وي به زن و زندگي، کمتر و يا هيچ مورد بررسي و تحليل واقع نشده که اين خود قابل تأمل است.
مرحوم همسر حضرت امام در اين گفتگو از آشنايي و ازدواجش با امام خميني، نحوه ازدواج، تربيت بچهها، رفتار امام در منزل، و نگاه امام به زن و زندگي گفتهاند.
همسر امام خميني هرگز حاضر به گفتگو با هيچ نشريه و رسانهاي نمي شدند، اما اين گفتگو با زحمت فراوان سرکار خانم دکتر زهرا مصطفوي، دختر بزرگوار ايشان انجام شده است. مشروح اين گفتگو با اندكي تلخيص در آستانه ايام ارتحال حضرت امام خميني(ره) برای شما خوانندگان گرامي بازنشر می گردد.
- سلامعليکم. بسمالله. اگر بخواهم از وضعيت خانوادگي خود بگويم بايد از چند نسل قبل شروع کنم. پدرم حاجميرزا محمد ثقفي از علماي تهران بود که از ايشان، آنطور که من اطلاع دارم، تفسير نوين در چند جلد مانده است و بيشتر مشغول تأليف کتاب بودند و کمتر به امور آخوندي مثل گرفتن وجوهات شرعيه و ارتباط با بازاريان و امثال آن اشتغال داشتند، البته نماز جماعت داشتند و پيشنماز بودند و ضمناً چون «خانمجان» من هم متمول بود احتياج نداشت. پدر ايشان ميرزاابوالفضل تهراني از نوابغ زمان خود بود که در جواني، حدود چهل و چند سالگي، فوت کرد.
ميرزا ابوالفضل هم صاحب کتاب «شفاءالصدور» است که شرحي بر زيارت عاشوراست. آقا [امام] ميگفتند که ميرزا ابوالفضل از بزرگان بودهاند و از ايشان کتاب شعري هم به زبان عربي چاپ شده است.
*ظاهراً ايشان کتابخانه مفصلي داشتهاند که وقف است.
- بله ايشان کتابخانه مفصلي داشتهاند و من از پدرم شنيدم که آن را به مدرسه سپهسالار قديم که شهيد مطهري فعلي است دادهاند. ايشان در آن مدرسه، هم نماز ميخواندند و هم مجلس درس داشتند.
پدر او حاج ميرزا ابوالقاسم ثقفي که معروف بوده است به «حاج ميرزاابوالقاسم کلانتر» از مجتهدين زمان خود بود که يکي از کتابهاي ايشان تقريرات درس مرحوم شيخ انصاري از علماي خيلي بزرگ است و تقريرات ايشان در دسترس همه بود. اين که به او «کلانتر» ميگفتند ظاهراً به دليل آن بود که پدرش حاج ميرزامحمود از رجال زمان ناصرالدين شاه بوده وگويا وقتي ناصرالدين شاه به کربلا رفته است، اين طور شنيدهام که او را حاکم و کلانتر تهران کرده است.
*مادرجان درباره وضعيت خانوادگي خودتان از طرف مادري هم توضيح بفرماييد.
- پدر مادرم حاج ميرزا غلامحسين، خزانهدار و مستوفي خزانه بود که به او خازنالممالک ميگفتند. پدر مادربزرگم حاج ميرزا هدايت بود که در تاريخ دوران قاجاريه او «ناظم خلوت» يعني وزير دربار بود و بعدها در زمان رضاخان که نام فاميل باب شد، فاميل خود را ناظم خلوتي گذاشتند و مادربزرگم که به رحمت خدا رفته است فاميل ناظم خلوتي داشت.
*در اين صورت وضعيت اقتصادي خانواده شما خوب بوده است؟
- بله، مادر خانم جانم از پدرش ارث داشت و شوهرش هم خازنالممالک بود و تمول داشت. آن زمان پدرش ماهي 30 تومان پول توي جيبي به خانمم ميداد. البته آقا خانم طلبه بود و ماليهاي نداشت ولي پدرش در کوچه صدراعظم ساکن بود که خانههاي آن مال اتابک بود. اتابک شوهر عمه خانمم بود و در آن زمان علما پيش دستگاه دولتي خيلي اهميت داشتند؛ چون همه امور مملکت زير نظر علما بود. پدر آقا جانم حاج ميرزا ابوالفضل، هم مورد احترام اتابک بود و هم چون قوم و خويش بود ارتباط زيادي با اتابک داشت.
* لطفاً از ازدواجتان بگوييد و اين که چطور شد که آقا شما را پيدا کردند؟
- آقاجانم که 5 سال در قم بودند و ما چند بار قم رفتيم يکبار ده ساله بودم، يکبار 13 ساله و يکبار هم 14 ساله بودم. پدرم از مادربزرگم خواهش کرد که من بمانم. مادربزرگم ميخواست 15 روز بماند و برگردد چون عيد بود. آقاجانم خواهش و تمنا کرد که من «قدسي جان را سير نديدم، بگذاريد دو ماهي پيش من بماند. ما تابستان به تهران ميآييم و او را ميآوريم.» بالاخره مادربزرگم راضي شدند. ما هم راضي نبوديم ولي چند ماهي مانديم.
تصديق کلاس شش را گرفته بودم و آقاجانم ميگفت:« دبيرستان نرو»؛ چون روحيهاش متجددانه نبود. آن وقت دبيرستان براي دخترها کم بود و او ميگفت: «چون در دبيرستان معلم مرد است، نرو. فراش مرد است و بازرس مرد است». ايراد ميگرفت و ما هم نرفتيم. يک چند ماهي ماندم و بعد با خانمم آمديم تهران.
در اين مدت 5 سال آقاجانم در قم دوستان و رفقايي پيدا کرده بود. يکي از آنها آقا روحالله بود که در آنجا رفيق شده بودند. هنوز حاجي نشده بود. مرد متدين، نجيب، باسواد و زرنگي بود. او را پسنديده بود که با من 12 سال تفاوت سني داشت و با آقاجانم 7 سال.
يکي از دوستان ديگر آقاجانم آقاي آسيدمحمد صادق لواساني بود که او هم از دوستان آقا روحالله بود. آن زماني که آقاجانم ميخواست به تهران بيايد، آقاي لواساني به آقا روحالله گفته بود که چرا ازدواج نميکني؟ 27ـ26 ساله بود. او هم گفته بود:« من تاکنون کسي را براي ازدواج نپسنديدهام و از خمين هم نميخواهم زن بگيرم. به نظرم کسي نيامده است.»
آقاي لواساني گفته بود: «آقاي ثقفي دو دختر دارد و خانم داداشم ميگويد خوب هستند». اينها را بعداً آقا برايم تعريف کردند که وقتي آقاي لواساني گفت آقاي ثقفي دو دختر دارد و از آنها تعريف ميکنند؛ مثل اين که قلب من اينجا کوبيده شد. در هرحال آقاجانم هم خوشگل و شيک و اعيان و خوشلباس بود. مثلاً در آن زمان پوستينهاي اسلامبولي ميپوشيد و ميرفت و همه طلبهها تعجب ميکردند؛ هم عالم بود، دانشمند و اهل علم بود. اهل ايمان و متدين بود و هم شيک بود.
مثلاً نميگذاشت ما مدرسه برويم بايد چاقچور بپوشيم، کفشهايمان مشکي ساده باشد. آستين لباسمان بلند باشد. اصلاً روحاً تجمل را دوست نداشت و خيلي اهل علم و ملا بود. آقا [حضرت امام] هميشه ميگفت:« پدر شما خيلي ملاست، خيلي با فضل و با علم است ولي حيف که رشته ملايي به دستش نيست.»
*ايشان که اهل علم و فضليت بودهاند مسلماً داراي تأليفات هم بودهاند؟
- من فقط يک تفسير از ايشان ميدانم، کتابهاي ديگرش را نميدانم. شما اگر بخواهيد از اخويها، عليآقا و حسنآقا بپرسيد هر دو ميدانند. کتابخانهاش را با اين که عدهاي از او کتاب گرفته بودند و مجاني هم کتابخانه را به دانشگاه داده بود باز هم يک اتاق کتاب داشت که هنوز هم هست از پايين تا زير سقف است. کتابهاي خودش، کتابهاي پدرش و آنهايي که تهيه کرده بود.
*مادر، از خواستگاري بفرماييد، خواستگاري چگونه انجام شد؟
- اين باعث شد که آسيداحمد آمد خواستگاري. براي قبول خواستگاري حدود 10 ماه طول کشيد؛ چون من حاضر نبودم به قم بروم. آن زمان هم که خانه پدرم ميرفتم، بعد از 15ـ10 روز از مادربزرگم ميخواستم که برگرديم. چون قم مثل امروز نبود. زمين خيابان، تا لب ديوار صحن قبرستان بود، کوچههاي باريک و…، زياد در قم نميماندم. به اين خاطر بود که زود از قم ميآمدم و آن دو ماهي که آقام مرا به زور نگهداشت، خيلي ناراحت بودم.
مراحل خواستگاري شروع شد. آقاجانم ميگفت: «از طرف من ايرادي نيست و قبول دارم. اگر تو را به غربت ميبرد، آدمي است که نميگذارد به قدسي جان بد بگذرد.» روي رفاقت چند سالهاش روي آقا شناخت داشت. من ميگفتم که اصلاً قم نميروم و جهاتي بود که ميل نداشتم به قم بروم.
*پس چطور شد که به قم رفتيد؟ ظاهراً خواب ديديد. اگر يادتان هست بفرماييد.
- خوابهاي متبرک ديدم، چند خواب، خوابهايي ديديم که فهميديم اين ازدواج مقدر است. آن خوابي که دفعه آخري ديدم که کار تمام شد حضرت رسول ، اميرالمؤمنين و امام حسن را در يک حياط کوچکي ديدم که همان حياطي بود که براي عروسي اجاره کردند.
*يعني شما در خواب خانهاي را ديديد، و بعد از مدتي خانهاي که براي عروسي شما اجاره کردند، همان بود که شما قبلاً در خواب ديده بوديد؟
- بله، همان اتاقها با همان شکل و شمايل که در خواب ديده بودم. حتي پردههايي که بعداً برايم خريدند، همان بود که در خواب ديده بودم. آن طرف حياط که اتاق مردانه بود پيامبر(ص) و امام حسن(ع) و اميرالمومنين(ع) نشسته بودند و در اين طرف حياط که اتاق عروس شد، من بودم و پيرزني با يک چادر که شبيه چادر شب بود و نقطههاي ريزي داشت و به آن چادر لَکي ميگفتند.
پيرزن ريزنقشي بود که او را نميشناختم و با من پشت در اتاق نشسته بود. در اتاق شيشه داشت و من آن طرف را نگاه ميکردم. از او ميپرسيدم اينها چه کساني هستند؟ پيرزن که کنار من نشسته بود گفت آن روبه رويي که عمامه مشکي دارد پيامبر(ص) است.
آن مرد هم که مولوي سبز دارد و يک کلاه قرمز که شال بند به آن بسته شده ـ و آن زمان مرسوم بود در نجف هم خدام به سر ميگذاشتند ـ اميرالمؤمنين است. اين طرف هم جواني بود که عمامه مشکي داشت و پيرزن گفت که: اين امام حسن است.
من گفتم: اي واي، اين پيامبر است و اين اميرالمؤمنين است و شروع کردم به خوشحالي کردن. پيرزن گفت:« تويي که از اينها بدت ميآيد!» من گفتم:« نه، من که از اينها بدم نميآيد؟ من اينها را دوست دارم.» آن وقت گفتم:« من همه اينها را دوست دارم، اينها پيامبر من هستند، امام من هستند.
آن امام دوم من است، آن امام اول من است» پيرزن گفت: «تو که از اينها بدت ميآيد!» اينها را گفتم و از خواب بيدار شدم. ناراحت شدم که چرا زود از خواب بيدار شدم. صبح براي مادربزرگم تعريف کردم که من ديشب چنين خوابي ديدم. مادربزرگم گفت:« مادر! معلوم ميشود که اين سيد حقيقي است و پيامبر و ائمه از تو رنجشي پيدا کردهاند. چارهاي نيست اين تقدير توست.»
*قرار بود چه موقع جواب بدهيد؟
- هرچه آقا جانم ميگفت، من ميگفتم نه. جواب آخر معلوم نبود. آسيد احمد لواساني از جانب داماد هر شب ميآمد خواستگاري و ميپرسيد چي شد؟ آسيد احمد هم باز دوباره ميآمد آنجا و آقا جانم هم ميگفت زنها هنوز راضي نشدهاند. چون آسيداحمد با پدرم دوست بود با گاري و دليجان ميآمد و دو سه روز خانه آقاجانم ميماند و برميگشت.
يک چند وقتي گذشت، تا دفعه پنجمي که در عرض دو ماه آمد، گفت: بالاخره چي شد؟ آقام ميخواست حسابي رد کند و بگويد:« من نميتوانم دخترم را بدهم. اختيارش دست خودش و مادربزرگش است و ما براي مادربزرگش احترام زيادي قائليم. مادربزرگم راضي نبود، چون شريک ملکهاي مادربزرگم هم خواستگاري کرده بود.
*پدرتان خيلي روشن بودهاند و مقيد بودهاند که خودتان و مادربزرگتان راضي باشيد. در حالي که خيلي از پدرها در آن زمان به خواسته دختر چندان توجه نميکردند.
- بله. بله. من سر صبحانه خواب را براي مادربزرگم تعريف کردم و بلافاصله وقتي اسباب صبحانه جمع شد آقاجانم وارد شدند. زمستان بود و کرسي بود و همه اينها برحسب اتفاق بود.
*يعني خواب شماـ مشورت مادربزرگ و ورود آقاجان اتفاقي بود؟
- بله، آقاجانم آمدند و نشستند و من چاي آوردم. گفتند:« آسيد احمد آمده. دفعه پنجمش است و حرفي به من زد که اصلاً قدرت گفتن ندارم.» حرف، اين بود که آسيد احمد وقتي ديده که آقام گفته نه، نميشود يعني زنها راضي نيستند آسيداحمد هم به طور محکم گفته: «با رفاه بزرگ شده و با وضع طلبگي نميتواند زندگي کند و اين حرفهايي است که کساني که مخالفند ميزنند.» همه مخالف بودند اول خودم. بعد مادربزرگم، مادرم، فاميلها. آقام هم ميگفت ميل خودتان است ولي من به ايشان عقيده دارم که مرد خوب و باسواد و متديني است و ديانتش باعث ميشود که به قدسي جان بد نگذرد.
آقام گفت:« اگر ازدواج نکني من ديگر کاري به ازدواجت ندارم.» من دختر 15 سالهاي بودم و خيلي هم مقام پدرم را حفظ ميکردم. حتي بيچادر جلوي پدرم نميرفتم. حتي وقتي صدايمان ميکرد بايد چادر روي سرمان بيندازيم ولو چادر خواهر باشد يا هر کس ديگر. من هم سکوت کردم. خانم بزرگ رفت به عنوان تشريفات براي ايشان گز آورد، از گز خوردند و گفتند:« پس من به عنوان رضايت قدسي ايران گز ميخورم.» گفتند و گز را خوردند و من هم هيچي نگفتم، چون ابهت خوابي که ديده بودم، من را گرفته بود. سکوت کردم. آقام گز را خوردند و رفتند.
به فاصله يک هفته آسيد محمدصادق لواساني و داماد با يک نوکر به نام مسيب بر آقا جانم وارد شدند براي خواستگاري و همه با هم رفيق بودند جز آقاي هندي. آقام هم مرا خبر کرد. ذبيحا… نوکر آقام آمد منزل مادربزرگم گفت:« خانم، ميهمان دارند. گفتهاند قدسي ايران بيايد آنجا.» مادربزرگم گفت:«ميهمانش کيست؟» به او سفارش کرده بودند که نگويد داماد آمده است. واهمه از اين داشتند که باز بگويم نه. من هم رفتم خانه مادرم. آنجا که رفتم موضوع را فهميدم.
آن خواهرم که يک سال ونيم از من کوچکتر بودـ شمسآفاق ـ دويد و گفت:« داماد آمده… داماد آمده!» من را بردند و داماد را از پشت اتاق ذبيحالله نشانم دادند. آنها توي اتاق ديگر نشسته بودند و من از پشت در اين اتاق ايشان را ديدم. آقا زردچهره بود، موي کم زردي داشت و اتفاقاً روبه رو واقع شده بودند و زير کرسي نشسته بودند. وقتي برگشتم، خواهرانم و مادرم هم آمدند و داماد را ديدند، چون هيچ کدام داماد را نديده بودند.
*داماد را پسنديديد؟
- بدم نيامد، اما سني هم نداشتم که بتوانم تشخيص بدهم که چه کار بايد بکنم. ذاتاً هم آدم صاف و سادهاي بودم. آقاجانم آهسته آمد و از خانم جانم پرسيد:« قدسي ايران برگشت چه گفت؟» خانم جانم گفتند:« هيچي نشسته است». بعداً به من گفتند که: «وقتي تو ساکت نشسته بودي، به زمين افتاد و سجده کرد.» چون او خودش پسنديده بود. هميشه پدرم ميگفت:« من دلم يک پسر اهل علم ميخواهد و يک داماد اهل علم.» همين هم شد. آقا اهل علم بود و يک پسرشان هم يعني حسنآقا را اهل علم کرد يعني پسر دوم خودش را.
*آيا بعد از ازدواج هم وضع زندگي شما مثل قبل بود؟
- روز اول که ميخواست آقا ازدواج کند و آقا جانم قرار بود جواب مثبت به آسيد احمد بدهد، به ايشان گفت که خانمها ايراد دارند. آسيد احمد گفت ايرادشان چيست؟ گفت که يکي اين که او را نميشناسند و او مال خمين است و دختر در تهران بزرگ شده است و در حالت رفاه بزرگ شده است و وضع مالي مادربزرگش خيلي خوب بوده و با وضع طلبگي مشکل است زندگي کند.
داماد اصلاً چي دارد؟ آيا چيزي دارد يا نه؟ اگر صرف حقوق شهريه حاجشيخعبدالکريم است، راستي نميتواند زندگي کند و اگر نه، از خودش آيا سرمايهاي دارد يا نه؟ از آن گذشته آيا داماد زن دارد يا نه؟ شايد در خمين زن داشته باشد و شايد بچه داشته باشد. شايد صيغه ميکردند تا تحصيلاتشان تمام شود و سرمايهاي پيدا کنند و چه بسا از آن صيغه دو بچه پيدا ميکردند.
*مادر، شما مطمئن هستيد که امام صيغه نکرده بودند؟
ايشان اصلاً زن نديده بودند، بعداً خودشان به من گفتند. خود آسيد احمد به آقا جانم گفته بود که خانمها درست ميگويند. گفته بود به من اطمينان داري يا نه؟ اگر به من اطمينان داري من ايرادهاي اين زنها را قبول دارم و خودم ميروم خمين و تحقيق ميکنم و ميپرسم ببينم وضع زندگي اينها چگونه است؟ آسيد احمد هم رفت خمين منزلشان ديد. منزلشان مفصل و آبرومند است.
دو تا حياط تو در تو و خيلي خوب وخوش برخورد و آقامنش بودند و قضيه را به آقاي هندي برادر بزرگ آقا ميگويد و ميپرسد که حقوقش چقدر است و آيا ازدواج کرده يا نه؟ آنها ميگويند که زن و بچه ندارد، حتي صيغه هم نکرده است و ما نشنيدهايم و بودجه او ماهي 30 تومان است که از ارث پدر دارد. وقتي آسيداحمد ميآيد و به آقا جانم ميگويد خب اگر پنج تومان کرايه بدهد مسألهاي نيست و رضايت ميدهد و بعد هم که من آن خواب را ديدم.
*مادر جان شنيدم عروسي شما در ماه مبارک رمضان بود، در حالي که رسم نيست در ماه رمضان ازدواج کنند. چرا؟
- چون درسها تعطيل بود.
*يعني حضرت امام تا اين حد به درس مقيد بودند که حتي براي ازدواجشان حاضر به تعطيل کردن درس نبودند؟
- بله مقيد بودند. گفتند چون درسها تعطيل است. من نزديک تولد حضرت صاحب اين خواب را ديدم و به آقا جانم رضايت من را گفتند. آنها هم اول ماه رمضان آمدند.
*عقد و عروسيتان چطور بود؟ مفصل بود؟ يا ساده برگزار شد؟
- عقد مفصل نبود. آقا جانم در اتاق بزرگ اندرون به نام تالار نشسته بود و گفت قدسيجان بيا. من تازه از مدرسه آمده بودم و چون بيچادر پيش ايشان نميرفتيم چادر خواهر کوچکم را انداختم سرم و رفتم پيش آقا جانم. گفت آن طرف کرسي بنشين. خانواده داماد روز اول ماه رمضان آمده بودند و حالا روز هشتم ماه است. اين چند روز در منزل آقا جانم بودند و خانم جانم هم خوب و مفصل پذيرايي کرده بود.
در پي خانه ميگشتند که خانهاي اجاره کنند و عروس را ببرند. بنا بود در تهران عروسي کنند و بعد به قم بروند و بعد از 8 روز خانه پيدا شد که همان خانهاي بود که در خواب ديده بودم. آقا جانم گفت:« من را وکيل کن که من آسيد احمد را وکيل کنم بروند حضرت عبدالعظيم صيغه عقد را بخوانند.» آقا هم برادرش آقاي پسنديده را وکيل ميکند. من يک مکثي کردم و بعد گفتم:« قبول دارم» و رفتند عقد کردند.
بعد از اين که گفتند خانه مهيا شد، آقام گفت که به اينها اثاث بدهيد که ميخواهند بروند آن خانه. اثاث اوليه مثل فرش و لحاف کرسي و اسباب آشپزخانه و ديگر چيزها مثل چراغ نفتي را فرستادند و يک ننه خانم داشتيم که دايه خانمم بود. او را با عذراخانم دخترش فرستادند آنجا براي پذيرايي و آشپزي. شب 16 يا 15 ماه رمضان دوستان و فاميل را دعوت کردند و يک لباس سفيد و شيکي که دخترعمهام با سليقه روي آن را با گل نقاشي کرده بود دوختند و من پوشيدم.
*مهر شما چقدر بود؟ و پيشنهاد از طرف شما بود يا آقا؟
- هزار تومان بود. آنها گفتند اگر ميخواهيد خانه مهر کنيد. ولي آقام گفت من قيمت ملک و خانههايشان را نميدانستم چطور است؟ خمين چه قيمتي است. پول مهر کردم.
*آيا شما مهرتان را مطالبه کرديد؟
- نه، مطالبه نکردم. اما در آخر وصيت کردند که يک دانگ از خانه قم به عنوان مهر من باشد.
*بله، نظريهاي مطرح است که اگر کسي در 60 سال پيش مقدار پول معيني مثلا 1000 تومان مهريه کرد آيا امروز بايد همان 1000 تومان را بدهد يا اين که ميبايست مطابق ارزش 1000 تومان در آن زمان بپردازد؟
- بله 1000 تومان در آن زمان جهيزيه کامل ميشد. شايد فکر کردهاند من از اين خانه سهمي داشته باشم که اگر محتاج به خانه شدم بروم در آنجا بنشينم.
*به طور کلي رفتار ايشان با شما چگونه بود؛ يعني در خانه ايشان هم از همان احترام قبل، برخوردار بوديد يا نه؟ و آيا اين احترام تا آخر زندگي ايشان برقرار بود؟
- بله، به من خيلي احترام ميگذاشتند و خيلي اهميت ميدادند؛ يعني يک حرف بد يا زشت به من نميزدند. حتي يک روز به دخترانش، صديقه و فريده ـ شما آن موقع کوچک بوديد ـ که از پشتبام رفته بودند منزل همسايه، اعتراض داشتند و ميگفتند در آن خانه نوکر بوده است و از اين بابت نگران بودند ولي من ميگفتم که کسي آنجا نبوده است. ايشان حتي در اوج عصبانيت، هرگز بياحترامي و اسائه ادب نميکردند. هميشه در اتاق، جاي خوب را به من تعارف ميکردند.
هميشه تا من نميآمدم سر سفره، خوردن غذا را شروع نميکردند، به بچهها هم ميگفتند صبر کنيد تا خانم بيايد. اصلاً حرف بد نميزدند. ولي اين که من بگويم زندگي مرا به رفاه اداره ميکردند، نه. طلبه بودند و نميخواستند دست پيش اين و آن دراز کنند ـ همچنان که پدرم نميخواست ـ دلشان ميخواست با همان بودجه کمي که داشتند زندگي کنند. ولي احترام مرا نگه ميداشتند. حتي حاضر نبودند که من در خانه، کار بکنم.
هميشه به من ميگفتند جارو نکن. اگر ميخواستم لب حوض روسري بچه را بشويم ميآمدند و ميگفتند:« بلند شو، تو نبايد بشويي.» من پشت سر او اتاق را جارو ميکردم، وقتي او نبود لباس بچه را ميشستم. حتي يک سال که کسي که هميشه در منزلمان کار ميکرد، نبود ـ آن موقع ما در امامزاده قاسم بوديم، همين اواخر بود که بچهها بزرگ شده و شوهر کرده بودند ـ وقتي ناهار تمام شد من نشستم لب حوض تا ظرفها را بشويم، ايشان همين که ديدند من دارم ظرفها را ميشويم، از بين دخترها، فريده منزل ما بود ـ گفتند:« فريده بدو، خانم دارد ظرف ميشويد» فريده دويد و آمد ظرفها را از من گرفت و شست و کنار گذاشت.
*مادرجان، اين مطالب صريح و روشن شما نشاندهنده اين است که حضرت امام، جارو کردن و ظرف شستن و حتي شستن يک روسري بچه خودتان را هم وظيفه شما نميدانستند و شما هم که به جهت نياز، گاهي به اين کارها دست ميزديد ناراحت ميشدند و آن را به حساب نوعي اجحاف نسبت به شما مي گذاشتند.
من هم به خوبي يادم هست شما که وارد ميشديد حتي به شما نميگفتند در را پشت سرتان ببنديد. شما که مينشستيد خودشان بلند ميشدند و در را ميبستند. توجه و احترام امام به شما زبانزد بود و هست. شنيدهام شما سالها نزد امام مشغول به تحصيل بودهايد، لطفاً در اينباره توضيح بدهيد.
- بعد از اين که تصديق ششم را گرفتم و يک سالي گذشت، رفتم دبيرستان بدريه و کلاس هفتم را خواندم. کلاس را که شروع کردم دو ماه گذشته بود و براي فرانسه معلم گرفتم و دو ماه هم پيش يک خانم کليمي درس خواندم. ماهي 2 تومان ميدادم. آقاجانم که از قم به تهران آمدند، جامعالمقدمات را مدتي پيش ايشان خواندم و وقتي که ازدواج کردم، آقا به من تعليم داد و چون بااستعداد بودم به من گفتند که احتياج به تعليم ندارم و شروع کردند به تدريس جامعالمقدمات. همه درسهاي جامعالمقدمات را خواندم. البته سال اول، هيأت خواندم و بعد از آن، جامعالمقدمات.
دو بچه داشتم که سيوطي را شروع کردم و وقتي سيوطي تمام شد، چهار بچه داشتم. بچه چهارم که فريده خانم است وقتي به دنيا آمد من ديگر وقت مطالعه و درس خواندن نداشتم ولي «شرح لمعه» را شروع کردم. مقداري شرح لمعه خواندم که ديدم عاجزم و هيچ نميتوانم بخوانم.
مجموعاً هشت سال طول کشيد. بعداً که در انقلاب به عراق رفتيم شروع کردم به يادگيري زبان عربي و چون معاشر نداشتم زبان عربي را از روي کتب درسي آنها شروع کردم. کتاب سوم ابتدايي را گرفتم و خواندم و بعد کتاب ششم و بعد کتاب نهم را از «حسين» گرفتم. چون بعضي لغتها را نميدانستم. وقتي احمدجان به تهران آمد، کتاب لغت عربي به فارسي برايم تهيه کرد.
سپس به کتاب رمان و رمانهاي شيرين و قشنگ و حکايتها علاقهمند شدم و چون از آنها خوشم ميآمد، تشويق ميشدم. دليل آن که تحصيل را در جواني رها کردم اين بود که مشوق نداشتم وگرنه در ميان دوستانم خيلي به تحصيل علاقهمند بودم.
*همين که امام آمدند و به تدريس شما مشغول شدند و در طول 8 سال اول زندگي براي اين مسأله وقت گذاشتند به معني تشويق است. گذشته از آن شما قبل از ازدواجتان به مدرسه رفتيد، در حالي که آن موقع همه به مکتب ميرفتند و حتي ما هم به مکتب رفتيم. اينها همه، خود نوعي تشويق است.
- بله، اين که خودشان قبول کردند و 8 سال طول کشيد، تشويق بود. ولي اگر چهار نفر ديگر اهل درس بودند و با من مباحثه ميکردند، خيلي فرق داشت. آدم در کلاس ميبيند که اين دوستش درس ميخواند و آن يکي هم درس ميخواند و تشويق به تحصيل ميشود. من در عراق رمان ميخواندم و بعد شروع کردم به روزنامه و مجله خواندن و پيشرفت کردم به طوري که در سال آخر اقامتمان در عراق، کتاب تمدن اسلام را به زبان عربي خواندم.
*مادرجان، من که هم به سطح علمي شما و دانشجويان دانشگاهها آّشنا هستم، شما را از نظر علمي همسطح سطوح بالاي دانشگاهيان ميبينم و اين به جهت کوشش خود شما و تشويق و تلاش حضرت امام است. امام سعي داشتند که شما را از نظر علمي رشد دهند. آيا اصولاً در زندگي خصوصي شما مثل لباس پوشيدن يا رفت و آمدتان دخالتي ميکردند؟
- نه، اوايل زندگيمان هفته اول يا ماه اول، يادم نيست به من گفت من به کار تو کاري ندارم؛ به هر صورت که ميل داري لباس بخر و بپوش. اما آنچه از تو ميخواهم اين است که واجبات را انجام بدهي و محرمات را ترک بکني، يعني گناه نکني. به مستحبات خيلي کاري نداشتند، به کارهاي من کاري نداشت .هر طوري که دوست داشتم زندگي ميکردم. به رفت و آمد با دوستانم کاري نداشتند. چه وقت بروم چه وقت برگردم، ايشان به درس و تحصيل مشغول بودند و من هم سرم به کار خودم بود.
*مادر، شما شانس آورديد که شوهري واقعاً اسلامشناس داشتيد، و ميدانست که اسلام چه مقدار به مرد، حق دخالت در زندگي همسر را داده است و لذا به زندگي خصوصي شما دخالتي نميکردند و تنها از شما ميخواستند که حرام خداوند را انجام ندهيد و واجب خداوند را انجام دهيد.
معني تسليم درمقابل خداوند و احکام باري تعالي همين است. مادرجان، حالا مقداري درباره مسايل سياسي در طول انقلاب و قبل از آن بفرماييد، آيا آقا (امام) با آقاي کاشاني ارتباط داشتند؟
- آقا به آقاي کاشاني ارادت داشت. ابتدا وقتي آقا براي ازدواج آمدند تهران و 8 روزي منزل آقاجانم اقامت کردند. آقاي کاشاني هم آمده بود و همديگر را ديده بودند؛ براي اين که خانه آقاي کاشاني و آقا جانم در يک کوچه بود و با هم رفيق بودند. در همانجا آقاي کاشاني به آقاجانم گفته بود:« اين اعجوبه را از کجا پيدا کردي؟»معلوم ميشود که از همان ديد اول هوش و ذکاوت امام براي آقاي کاشاني مشخص شده بوده و آقاي کاشاني متوجه شدند که حضرت امام غير از بقيه طلاب هستند.
برگرفته از سایت باشگاه خبرنگاران.
اردوی ممتازین و فعالین پژوهشی مدرسه به مقصد قم و کاشان
در تاریخ 92/2/24 جمعی از خواهران ممتازو فعالین پژوهشی مدرسه الزهرا (س)بوشهر به اردوی زیارتی _سیاحتی قم و کاشان رفتند .
در این اردو بعد از اسکا ن در مشهد اردهال به قمصر کاشان برای دیدن از مراسم گلاب گیری این شهر رفتیم. بعد از آنجا به اماکن دیدنی شهر کاشان من جمله خانه بروجردی ها ،خانه عامری ها ،تپه های سیلک و همچنین روستای تاریخی ابیانه رهسپار شدیم.
دراین اردو که با همراهی معاون پژوهشی سرکار خانم صداقت انجام شد بعد از شهر زیبای کاشان به شهر مقدس قم و به زیارت حرم حضرت معصومه (س ) و نیز مسجد مقدس جمکران رفتیم و شب لیلة الرغایب در این اماکن مقدس نایب الزیاره همه دوستان طلبه بودیم.
کرسی آزاد اندیشی با موضوعیت «اشتغال زنان از نظر اسلام آری یا نه ؟ »
در مورخ 92/2/8کرسی آزاد اندیشی با موضوع اشتغال زنان از دیدگاه اسلام آری یا نه ؟ با حضور طلاب سطح 2 و سطح 3 و همچنین فارغ التحصیلان این مدرسه برگزار شد
در این مراسم خانم لطیفی حسینی به عنوان استاد بحث کننده ، خانم یوسفی به عنوان استاد داور و خانم شکریان به عنوان استاد منتقد حضور داشتند
که بطور کلی نتایج بحث به شرح زیر می باشد
کار زنان در دو عرصه خصوصی(منزل) و عمومی(اجتماع) می باشد که مورد اختلاف در جنبه عمومی می باشد
با توجه به آیات وروایات از نظر اسلام اشتغال بانوان جایز دانسته و مخالفتی با آن نشده است . به عنوان مثال دختران شعیب تا زمانی که حضرت موسی نبود به کار مشغول بودند یا حضرت خدیجه تا زمانی که رسول الله در کنار ایشان نبود تجارت می کرد
اما موضوعی که از نطر اسلام مورد اهمیت است اینست که چه شغلی مناسب با زن است؟
کار بیرون مقدم است یا خانه؟
در بحث اهم و مهم باید اهم یعنی خانواده را مد نظر بگیریم
از نظر استاد شکریان در اصل مطلب مخالفتی نیست ، جواز آن دراسلام مشخص شده است حتی بعضی مشاغل ضرورت دارد که خانمها برعهده بگیرند
مثل مسائل درمانی بانوان یا خیاطی بانوان و… منتهی مسئله مهم اینست که اشتغال به چه نیتی باشد؟ سروکار داشتن با اجتماع آیا مستلزم اشتغال است ؟
از نظر ایشان در متن جامعه بودن قطعا لازمه اش شاغل بودن نیست
و اما آسیب های کسب در آمدبرای زنان
زن دستش در جیب خودش است و دیگر محتاج شوهرش نیست. زندگی نباید صحنه رقابت بین زن و مرد شود . نباید اقتدار مرد لطمه بخورد
همان ساعات شغلی مرد برای زن هم می باشد در صورتی که زن و مرد از نظر روانشناختی با هم فرق دارند
محیط های بیرون از خانه خصوصا محیطهای اختلاط زن و مرد باعث سردی در روابط همسران می شود
عدم باروری:مشکل تولد و نگهداری فرزندان در زنان شاغل
خستگی زیاد و استرس
پر شدن پست های مشاغل توسط زنان و کمبود شغل برای مردان در نتیجه بالا رفتن سن ازدواج
امام خامنه ای: اسلام با ورود یک زن مخالف نیست .اما یک زن باید بداند کس دیگری نیست که کارش را انجام دهد؟در مورد نا محرم حریمها را رعایت کند
اهداف کرسی های آزاد اندیشی
ایجاد فضایی آزاد برای بیان نظرات و دیدگاههای مختلف با رغایت اخلاق و منطق گفتگو
تقویت و ترویج فرهنگ تفکر و اندیشه ورزی
نهادینه سازی فرهنگ گفتگو و نقد عالمانه در برخورد با نظرات مختلف
گسترش و تعمیق مطالعات طلاب در موضوعات مختلف علمی
بازم دلم هوایی شده...
یکی دو هفته است که
بازم دلم هوایی شده
حالم گرفته است
بغض گلویم را گرفته
می دانم علتش چیست
نوروز نزدیک است
حال و هوای عید دارم
اما
همه چیز آماده است
به جز یک چیز
هنوز دلم را خانه تکانی نکرده ام
یک سال به ظهور امام عصر نزدیک شدیم
اما قدمی از جای قبلی تکان نخورده ام
هر سال اواخر اسفند ، سفره ی پر برکتی توی کشور ما پهن می شه
یه سفر آسمونی
یه خانه تکانی اساسی برای دل
دلتنگ طلائیه و شلمچه و فکه و
نمی دونم یک مشت خاک و تپه و سیم خاردار چی هست
که می تونه دل آدم رو زیر و رو کنه
سیم اتصال دل آدم رو به امام زمان وصل کنه
آدم چیز هایی را می شنوه که باورش سخته
یه خانمی از لهستان میاد برای دیدن تخت جمشید با یه داستان عجیبی
از شلمچه سر در میاره و مسلمون میشه
و هزار تا داستان عجیب دیگه
خیلی ها توی مدرسه و دانشگاه و بقیه ی جاها
وقتی از راهیان نور میگم
جدا از تیپ و لباس و شخصیتشون
خدایی میشن و دلشون هوایی شهدا می شه
عده ای هم بی تفاوت اند و شاید با تمسخر گوش می کنند
اما به هر حال نمی شه سفر راهیان نور را برای کسی تعریف کرد
از قدیم گفتن : شنیدن کی بود مانند دیدن
به همه ی مخاطبان عزیز پیشنهاد می کنم
حتی یکبار هم که شده یه سری به راهیان نور بزنند..التماس دعا
ما چه می فهمیم دلتنگی را ...
مواظب باشیم!
شرمنده ی خانواده های شهدا نشویم
هفت دستو رالعمل درمان وسواس ازنظر آیت الله مظاهری
دعا و توسل
اولین سفارش برای درمان این بیماری ،دعا ،توسل و را بطه با خدا برای رفع این صفت رذیله است.پروردگار عالم در قرآن می فرماید: من معلم اخلاق هستم هیچ کس نمی تواند خودسازی کند مگر آن که رحمت من شامل حال او شود تا موفق شود و ریشه صفات رذیله را در وجود خود نابود کند:«ای کسانی که ایمان آورده اید پای از پی گام های شیطان منهید و هر کس پای بر جای گامهای شیطان نهد،بداند که او به زشت کاری و ناپسند وا میدارد و اگر از فضل خدا و رحمتش برشما نبود ،هرگز هیچ کس از شما پاک نمی شد ولی این خداست که هر کس را بخواهد پاک می گرداند و خداست که شنوای داناست»سوره نور آیه 21
به فرموده قرآن ، اگر فضل و رحمت خدا نباشد هیچ کس نمی تواند درخت رذالت را از دل خود برکند و درخت فضیلت را به جای آن بارور کند.از نظر این آیه وسواسی باید با رابطه با خدا ، دعا و راز و نیاز از خدا بخواهد که این دردش را معالجه کند
کمک گرفتن از نماز
مطلب دیگری که از قرآن استفاده می کنیم اینست که از نماز اول وقت باید کمک گرفت .این آیه شریفه در قرآن دو بار تکرار شده :استعینوا بالصبر والصلاه«از صبر و نماز کمک بگیرید »یعنی هم از صبر و استقامت و فعالیت خودتان کمک بگیرید ، هم از ایجاد ارتباط با پروردگار عالم،تا به نتیجه برسید
تقوا و اجتناب از گناه
اجتناب از گناه انسان را به مقامات والایی می رساند . علمای اخلاق می گویند: اگر کسی بخواهد صفت رذیله ای را رفع کند ،قبل از تخلیه و تحلیه باید تقوا داشته باشد .مراحل خودشناتسی را اینطور می شمارند: یقظه ،توبه ،تخلیه و تحلیه و پس از آن تجلیه است که منجر به فنا یا لقای پروردگار می شود
بی اعتنایی
مطلب دیگری که دوش به دوش همین مطلب است و اهمیت فوق العاده ای دارد و بدون آن دعا و توسل و سایر راهکارها فایده ای ندارد ،تلاش و فعالیت خود وسواسی است و کاری که باید در این جهت انجام دهد ،مبارزه منفی ،یعنی بی اعتنایی است . بی اعتنایی به آنچه شیطان و شیطان برونش از او می خواهد.این بی اعتنایی وسوسه را از بین می برد.
انتخاب الگو
نکته دیگری که وسواسی باید مراعات کند،انتخاب الگوست . الگویی که خود دچار این مشکل نباشد. مثلا اگر زن وسواسی است الگوی او شوهرش باشد.اگر شوهر گفت پاک است ،بگوید: پاک است و اگر گفت نجس است بگوید: نجس است. وسواسی باید عرف مردم را الگوی خود قرار دهد
تلقین
مقصود از تلقین در اینجا اینست که وسواسی به طور جد با خود حرف بزند و بگوید که من وسواسی هستم و این درد ،درد بزرگی است باید این درد را درمان کنم .باید مثل متعارف مردم باشم .باید لجبازی را کنار بگذارم .باید بی اعتنا باشمو نباید دنباله روی شیطان باشم.مرتب تکرار کند که وسواس از شیطان است نه از اسلام
مراقبه
وسواسی باید اهل مراقبه باشد.علمای علم اخلاق در مورد قانون مراقبه بسیار پافشاری دارند.این قانون نه تنها برای وسواسی بلکه برای ریشه کن کردن همه صفات رذیله چاره ساز است
خانه تکانی" دلت "مبارک . . .
دستور اول در خانهتکانی دلها، بیرونریختن تمامی نابسامانیها، خاطرات بد و آزاردهنده و ناراحتیهاییست که سالیان سال است آن را در دل نگاه داشتهایم. پاککردن دل از بغضها، حسدها، کینهها و ناملایمات، نباید وقت زیادی از ما را به خود اختصاص دهد. کارهای بسیار زیادیست که باید در آستانهی بهار دلانگیز انجام پذیرید و «خانهتکانی دلها» تنها یکی از آنهاست.
نظر شما چیست ؟
طلبگی یعنی فقیه ، فیلسوف ، حکیم ، مفسر و مورخ
طلبگی یعنی ساده زیستی نه تجمل گرایی
طلبگی یعنی نیاز شناسی
طلبگی یعنی …. نظر شما چیست؟
تست سطح مطالعه و یادگیری
به سوالات زیر با ( بله یا خیر ) پاسخ دهید.
- از نمرات همه امتحاناتم راضی هستم .
- اگر در یک آزمون عملکرد ضعیفی داشته باشم ،تلاش های خود را بیشتر می کنم و از یک معلم ،استادیار، یا همکلاسی کمک می گیرم.
- زمانی که لازم باشد، می توانم بر مطالعه خود تمرکز کنم .حواس من به سادگی پرت نمی شود.
- چالش یادداشت برداری از مطالب کتاب های دشوار مرا از پا در نمی آورد .
- با وجود اینکه درگیری کاری دارم ، قادرم وقتی را برای مطالعه اختصاص دهم. طفره رفتن از انجام به موقع کارها و به تعویق انداختن آنها برای شب امتحان، در رویکرد خاص من جایی ندارد.
- من بطور مرتب در جلسات کلاس ،شرکت می کنم وبرای بیشتر کلاسها خود را از قبل آماده می کنم.
- من دلیل روشنی برای رفتن به مدرسه دارم و می دانم که مهارتهای مطالعاتی مناسب، مرا به هدف شغلی ام نزدیکتر می کند.
- اگر روش یکی از استادان خسته کننده باشد ، می دانم که باید سخت تر کار کنم ،تا مطلب درسی مربوط به او را جالب و دوست داشتنی کنم.
- حال و هوای روحی ومسایل شخصی ام به ندرت مرا از کامل کردن کارهایم باز می دارند.
- من می توانم تجسم کنم که به هدف خود رسیده ام.
- می دانم چگونه برای انجام کار دشوار به خودم پاداش دهم.
- زمانی که در کلاس یادداشت بر می دارم ،به دقت گوش می دهم و یادداشت هایم را در خلال 24ساعت شبانه روز مرور می کنم .
اگر اکثر پاسخ های شما بله است ، شما در سطح بالایی از مطالعه و یادگیری قرار دارید .
حمایت جامعه مدرسین حوزه از بیانات حکیمانه و دلسوزانه رهبری
جامعه مدرسین حوزه در بیانیه ای با حمایت از بیانات حکیمانه، دلسوزانه و ناصحانه مقام معظم رهبری، مردم و مسئولان را به حفظ وحدت، همدلی و ایستادگی در برابر توطئههای زورمدارانه آمریکا دعوت کرد.
به گزارش خبرگزاری حوزه، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با انتشار بیانیه ای، با تقدير و تشكر و حمايت همه جانبه از بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار مردم آذربايجانشرقي، مردم و مسئولان را به حفظ وحدت، همدلی و ایستادگی در برابر توطئههای زورمدارانه آمریکا دعوت کرد.
متن بیانیه این نهاد حوزوی که به امضای آیت الله یزدی رسیده است، بدین شرح می باشد:
بسم الله الرحمن الرحیم
بیانات ارزشمند مقام معظم رهبری «مدظله العالي» در دیدار با مردم آذربایجان شرقي بار دیگر نقش مهم ولایت فقیه در پیشبرد اهداف انقلاب را بر همگان روشن ساخت. ایشان در این دیدار، ضمن برشمردن جنایات و توطئههای آمریکا در طول سالهای انقلاب اسلامی، اهداف دشمن را از طرح مسئله مذاکره بیان فرمودند. آری، به راستی که آمریکای جنایت کار در طول این سالها، لحظهای دست از خصومت برنداشته و اکنون در حالی که بر تشدید تحریمها علیه ایران تأکید میکند، بر طرح مسئله مذاکره پرداخته است. در برابر رفتارهای دوگانه غرب، آنچه اهمیت دارد لزوم حفظ هوشیاری، اطاعت از رهنمودهای مقام معظم رهبری و ایجاد وحدت و همدلی در صفوف مردم و مسئولان است، همانگونه که معظمله فرمودند، آن هنگام که دشمنیها بیشتر میشود، باید در داخل کشور همدلیها و رفاقتها افزون گردد و مسئولان آرامش روانی جامعه را افزایش دهند. در چنین فضایی است که میتوان مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم را حل کرده، با مفاسد اقتصادی که از مطالبات جدی مقام معظم رهبری«مدظله العالي» از سران قواست، مبارزه نمود و نقشههای دشمنان انقلاب را خنثی کرد.
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ضمن حمایت همه جانبه از بیانات حکیمانه، دلسوزانه و ناصحانه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای«مدظله العالي»، مردم و مسؤولان را به حفظ وحدت، همدلی و ایستادگی در برابر توطئههای زورمدارانه آمریکا دعوت مینماید.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
محمد یزدی
رئیس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
آموزش وبلاگ نویسی...
به اطلاع کلیه خواهران طلاب مدرسه علمیه الزهرا (س) بوشهر میرساند کلاس وبلاگ نویسی بعد از اردوی مشهد در مدرسه برگزارمی شود . از خواهران علاقمند دعوت می شود جهت ثبت نام به معاون پژوهش سرکار خانم صداقت مراجعه نمایند.
آیت الله صفایی: بیگانگان بدانند اگر بخواهند ازمسیر خلیج فارس به ایران تجاوز کنند، خلیج فارس را برای آنان به گورستان تبدیل میکنیم.
امام جمعه بوشهر گفت: بیگانگان بدانند اگر بخواهند ازمسیر خلیج فارس به ایران تجاوز کنند با نیروهای بسیجی، سپاهی و دیگر نیروهای مسلح، خلیج فارس را برای آنان به گورستان تبدیل میکنیم.
آیتالله غلامعلی صفایی بوشهری در ادامه رزمایش الی بیت المقدس در بوشهر اظهار داشت: بوشهر استان مقاومت، رهبری و استان ولایت و استان مجاهدت به طریق ولایت تا شهادت است.
وی افزود: بوشهر به خود میبالد که تاریخی ولایی دارد و از تاریخ تجربه کردیم که تنها حجت سیاسی، ولایتمداری است.
امام جمعه بوشهر ادامه داد: اگر در صدر اسلام مردم کوفه امام علی (ع) را تنها گذاشتند و آن خسارت جبران ناپذیر به اسلام وارد شد، مردم ایران یک لحظه رهبر خود را تنها نمیگذارند و تا پای جان از حریم ولایت دفاع میکنند.
صفایی بوشهری بیان کرد: اساس و جوهره حکومت دینی اطاعت محض و رهبری الهی و علوی است که در مقام معظم رهبری تجلی دارد.
وی یادآور شد: اعتبار و ارزش همه مسئولان نظام جمهوری اسلامی بستگی به میزان ولایت مداری آنان دارد و معیار، میزان سلامت اندیشه، راه شناخت گروهها و افراد ولایتمداری آنها و دفاع شفاف و شجاعانه از حریم ولایت است.
فرق اعتماد به نفس و تکبر
لطفاً تفاوت و مرز میان تکبر ، خودپسندی و خودستایی با عزت نفس و اعتماد به نفس را بیان کنید ، چرا گاهی
نمی توانم تشخیص دهم عمل من از روی تکبر بوده است یا از روی عزت نفس ؟
قبل از بیان تفاوت میان تکبر و عزت نفس و اعتماد به نفس باید ابتدا معنا و مفهوم این اصطلاحات روشن شود :
تکبر : یعنی آدمی خود را نسبت به دیگران به جهت کمالی که در خود می بیند بزرگ شمارد. خواه آن کمال را داشته باشد یا نه و خواه آن صفتی را که دارد و به آن می بالد فی الواقع هم کمال باشد یا نه مانند تکبر شیطان نسبت به انسان ، آنجا که در پاسخ خداوند که فرمود : چرا به آدم سجده نکردی؟ گفت : من از آتش خلق شده ام و آدم از خاک آفریده شده است .
خودپسندی : یعنی آدمی خود را به جهت کمالی که در خود میبیند بزرگ شمارد ، خواه آن کمال در واقع وجود داشته باشد یا نه ، منتها در اینجا دیگر پای غیر در میان نیست ، بر خلاف تکبر که خود را نسبت به دیگران بزرگ می بیند .
اعتماد به نفس : یعنی علاوه بر اینکه انسان خودش را مثبت ارزیابی می کند ، به این باور هم رسیده که توان کافی برای انجام کارهایش دارد و می تواند از توانمندی های خود ، به خوبی در جهت نیل به اهدافش استفاده کند .
با دقت در معنا و مفهوم اصطلاحات فوق ، به خوبی تفاوت انها روشن می شود . اگر انسان ، خود را دارای کمالی می داند و تصور مثبتی از خود دارد ، برای اینکه دچار غرور نشود ، باید راه تواضع را در پیش گیرد و هیچ گاه به خود نبالد که من دارای چنین کمالی هستم . بلکه از ان توانمندی یا آن صفت کمال ، در راه صحیح استفاده کند .
بنابراین تکبر و غرور ، در مقابل تواضع است و راه درمان آن نیز فروتنی کردن در مقابل دیگران است . همواره در سلام کردن بر دیگران پیشه بگیرید و توقع نداشته باشید دیگران به شما سلام کنند . احترام به انسانهای دیگر هر چند از نظر سنی و یا علمی از شما پایین تر باشند موجب می شود دندان تکبر از شما کنده شود و شاخ غرور بشکند . فکر کردن به نقص ها و عیوبی که دارید ، از حرارت غرور می کاهد و شعله های تکبر را خاموش می کند . اما عزت نفس در مقابل ، سبکب و رذالت است . عزت نفس امری پسندیده و مطلوب است و مومن باید برای تقویت آن کوشا باشد . به طزری که با حفظ عزت نفس بتواند ، در مقابل گناه خود را حفظ کند و در تامین نیازهای خود هیچ گاه در مقابل متمکنین و پولداران ، خود را خوار و ذلیل نکند و مناعت طبع را پیشه خود سازد .
برگرفته از کتاب اختلالات رفتاری -ابوالقاسم بشیری
دکتر دهنوی در جمع طلاب حوزه علمیه الزهرا (س)بوشهر
دکتر دهنوی در جمع طلاب و فارغ التحصیلان در تاریخ 24/11/91 به ارتباط سالم بین اعضای خانواده اشاره کردند.
در این دیدار ایشان بانوان را به نکات زیر که از آسیب های زناشویی محسوب می شوند ، توجه دادند:
- نق زدن: سعی کنید شوهرانتان بی دلیل بیرون نمانند.
- عدم وفاداری:دو عامل جدی طلاق،1-خیانت و 2-اعتیاد.
- توقع بیجا داشتن.
- اقتدار شکنی مرد: سه گروه یا اقتدار شکنی بالا عبارتند از :1-خانمهای با سن بالاتر از آقایون ،2-خانمهای شاغل و 3-خانمهای تحصیل کرده.
- عدم تمکین : حق واجب مرد بر زن ، تمکین ، اطاعت و اجازه است . عدم تمکین فقط در مواقع عذر شرعی و عسر و حرج می باشد که سختی غیر قابل تحمل است نه خستگی و بی حوصلگی.
در پایان تذکر داده شد که کلید همه قفلها ی زندگی زناشویی را عنصر عاطفی باز می کند.
مبارکباد این پیروزی...
پیامک و شعر دهه فجر
این شعرها و پیامک ها تقدیم به شما عزیزان:
۱. از کتابهای درسی آن سالها یادم هست
امام امیدش به ما دبستانی ها بود، می گویم: آقا، حالا بزرگ شده ایم، از امیدتان راضی هستید؟
۲. از نهضت قاطعانه ی روح الله
شد دست ستمگران ز ایران کوتاه
با دست تهی و این همه پیروزی
لا حول و لا قوت الا بالله
…
دهه فجر مبارکباد.
۳. شهید آوینی:
بشر امروز، قدر انبیاء را نمی شناسد و تا این جهل باقیست قدر امام(ره) را نیز در نخواهد یافت.
…
شادی روح بت شکن بزرگ قرن، امام روح الله “صلوات”
۴. پویا و باوقار، شهوار می رویم
استاده بر مسیر، بیدار می رویم
در باغ انقلاب، شاد و بلند و سبز
هر روز تازه تر، پر بار می رویم
دانش سلاح ما، حق است یار ما
از ذکر یاحسین سرشار می رویم
*دهه فجر مبارک*
۵. شهید آوینی:
امام(ره) به ما آموخت که “انتظار در مبارزه است” و این بزرگ ترین پیام او بود.
.:: اللهم عجل لولیک الفرج ::.
لبیک یا خامنه ای...
فرازی از فرمایشات مقام معظم رهبری در جمع فرماندهان ارتش:
ملت عزیز، بصیر و پر استقامت ایران روز 22 بهمن ، 10 فوریه 2013 ، متحد و کوبنده به میدان می آید و در حرکتی ملی و انقلابی،
بار دیگر توطئه دشمن را برای جدا کردن مردم از نظام و انقلاب اسلامی ، ناکام می گذارد.
میلاد نور مبارک
صدای بال و پر جبرئیل می آید
شب است و ماه به آغوش ایل می آید
لب کویر پس از این ترک نخواهد خورد
که ساقی از طرف سلسبیل می آید
لباس خاطره را از حریر عشق بدوز
حلیمه! نزد تو فردی اصیل می آید
نگاه آمنه از این به بعد می خندد
چرا که معجزه ای بی بدیل می آید
میلاد پیامبر رحمت تاج آفرینش بر شما خجسته باد
اربعین چرا فقط حسین (ع)؟
اربعین یعنی گذشت چهل روز از مصیبت جانگداز شهادت سرور و سالار شهیدان.. چرا فقط برای امام حسین علیه السلام روز اربعین تعیین شده و برای امامان دیگر و حتی پیامبر اكرم صلی اللَّه علیه و آله، مراسم روز اربعین نداریم؟
برای توضیح جواب این سؤال، به این مطالب توجه كنید:
1) فداكاریهای امام حسین علیهالسلام، دین را زنده كرد و نقش او در زنده نگه داشتن دین اسلام، ویژه و حائز اهمیت است. این فداكاریها را باید زنده نگه داشت؛ چون زنده نگه داشتن دین اسلام است. گرامیداشت روز عاشورا و اربعین، در حقیقت زنده نگه داشتن دین اسلام و مبارزه با دشمنان دین است.
2) مصیبت حضرت امام حسین علیهالسلام، برای هیچ امام و پیامبری پیش نیامده است. مصیبت امام حسین علیهالسلام، از همه مصیبتها بزرگتر و سختتر بود. اگر عامل دیگری هم در كار نبود، همین عامل كافی است كه نشان بدهد چرا برای امام حسین علیهالسلام بیش از امامان دیگر و حتی بیش از پیامبر اسلامصلیاللَّهعلیهوآله عزاداری میكنیم و مراسم متعددی برپا میكنیم.
3) در ماه محرم سال ۶۱ق. امام حسین علیهالسلام، فرزندان، خویشان و یاران آن حضرت را كشتند و اسیران كربلا را به كوفه و شام بردند و همین اسیران داغدیده، روز اربعین شهادت امام حسین علیهالسلام و یارانش، به كربلا رسیدند و همه مصائب روز عاشورا در آن روز تجدید شد و آن روز، روز سختی برای خاندان پیامبر بود.
4) دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسین علیهالسلام، قصد نابود كردن دین اسلام را داشتند. دشمنان امام حسین علیهالسلام تلاش كردند تا حادثه كربلا، به كلی فراموش شود و حتی كسانی را كه برای زیارت امام حسین علیهالسلام میآمدند، شكنجه میكردند و میكشتند. در زمان متوكل عباسی، همه قبرهای كربلا را شخم زدند؛ مزرعه كردند و مردم را از آمدن برای زیارت قبر امام حسین علیهالسلام، منع كردند. شیعیان هم برای مقابله با اینها، از هر مناسبتی استفاده میكردند كه یكی از این مناسبتها، حادثه روز اربعین است.
5) یكی از نشانههای مؤمن، زیارت امام حسین علیهالسلام در روز اربعین است. از حضرت امام حسن عسكری علیهالسلام روایت شده است كه علامتهای مؤمن پنج چیز است؛ پنجاه و یك ركعت نماز فریضه و نافله در شبانهروز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست كردن، پیشانی بر خاك نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن۱ و یكی از وظایف شیعیان را اهتمام به زیارت اربعین بر شمردهاند.
۱. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص545
به مناسبت هفته پژوهش جلسه کرسی آزاد اندیشی در مدرسه علمیه الزهرا (س) برگزار گردید . اساتید شرکت کننده در این جلسه جناب آقای حقایقی از اساتید دانشگاه و جناب آقای غضنفری مسئول سیاسی منطقه دوم سپاه ، که موضوع مورد بحث حول مسایل سیاسی روز و اتفاقات داخلی کشور به مناظره پرداخته شد .
به مناسبت 27 آذر روز پیوند حوزه و دانشگاه برنامه کرسی آزاد اندیشی در دانشگاه آزاد دلوار با حضور طلاب مدرسه علمیه الزهرا(س) و دانشجویان این دانشگاه برگزار گردید . اساتید این برنامه سر کار خانم لشکری و خانم رضایی از مدرسان این مدرسه بودند .
-
به مناسبت 9 دی روز بصیرت و میثاق با ولایت جلسات سخنرانی در محافل و مجامع عمومی برگزار گردید . مبلغان این مدرسه در این روز به تعریف بصیرت ، نقش بصیرت خواص در طول تاریخ از زمان پیامبر(ص) تا کنون ، اشاره به فتنه 88 و توجه به تهاجم نرم و اهداف آن پرداخته شد.
شرح نفس
مثل هر بار برای تو نوشتم:
دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟
و ای کاش که این جمعه بیایی!
دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟
تو کجایی؟ تو کجایی…
و تو انگار به قلبم بنویسی:
که چرا هیچ نگویند
مگر این منجی دلسوز ، طرفدار ندارد ، که غریب است؟
و عجیب است
که پس از قرن و هزاره
هنوزم که هنوز است
دو چشمش به راه است
و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ، زیاد است
که گویند
به اندازه یک « بدر » علمدار ندارد!
و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار ندارد!
*****
جواب امام زمان علیه السلام:
تو خودت!
مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،
ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟
تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟
باز گویی که مگر کاستی ای بُد ز امامت ، ز هدایت ، ز محبت ،
ز غمخوارگی و مهر و عطوفت
تو پنداشته ای هیچ کسی دل نگران تو نبوده؟
چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟
چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟
چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟
چه کسی راه به روی تو گشوده؟
چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد
چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد…
و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی…
تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی!
هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی…
هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی.
خواهش نفس شده یار و خدایت ،
و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت ،
و به آفاق نبردند صدایت
و غریب است امامت
من که هستم ،
تو کجایی؟
تو خودت ! کاش بیایی
به خودت کاش بیایی…!
از طرف یکی از دوستان
در پناه صاحب الزمان
یا مهدی (عج)
من ازاشگي كه ميريزد ز چشم يارميترسم
ازان روزي كه اربابم شودبي يار ميترسم
رهاكن صحبت يعقوب ودوري وغم فرزند
من ازگرداندن يوسف سر بازار ميترسم
همه گوينداين جمعه بيااما درنگي كن
ازاين كه باز عاشوراشودتكرارميترسم…
اللهم عجل لوليك الفرج
نکات اخلاقی مرحوم آیت الله بهجت (ره)
خدا را یاد کنید تا بی نیاز شوید
کسی که بداند هر که خدا را یاد کند ، خدا همنشین اوست ، نیاز به هیچ
وعظی ندارد او خود چه باید بکند و چه نباید انجام دهد و آنچه نمی داند
باید احتیاط کند.
محبت اهل بیت (ع)از همه چیز با لاتر است
محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام خود ، یک عمل است و واجب ، بلکه
اعظم طاعات و واجبات است . البته نماز ، روزه ، زکات ، حج هم واجب
است محبت هر قدر رتبه اش بیشتر باشد ، اثر آن در اعمال دیگر بیشتر
خواهد بود اگر چیزی دیگری غیر از مودت اهل بیت علیهم السلام برای
مردم نافع تر بود بیان می شد البته متاسفانه به آنان محبت داریم ، اما در
راه و مکتب آنان نیستیم لذا مثل نماز می خوانیم و مثل آنان حج به جا
نمی آوردیم.
دوری از خدا پشیمانی می آورد
خداوند همیشه همه ی مردان و رنان مومن را موفق بدارد تا از صراط
مستقیم به چپ و راست منحرف نشوند و از خداوند همیشه سعادت خودشان
را بخواهند هرکس از خداوند و انبیا ء و راه انبیاء و اوصیا ء دوری کند ،
آخرش به همان اندازه ی دوری اش ، پشیمان خواهد شد و هر کس در هر
مرتبه و هر جا هر کاری باشد با نزدیک شدن به آنها ،آخر کارش سعادت
و خوشحالی است.
به دنیا دل نبندید
انسان در دنیا به ده درصد خواسته های خود می رسد . کمتر کسی پیدا
می شود که زندگی بر وفق مراد او باشد . هر گونه عیش و نوش دنیا
با هزار تلخی و نیش همراه است . اگر کسی دنیا را این گونه پذیرفت
و شناخت در برابر ناگواری ها و بدی ها ی همسر و همسایه و …..کمتر
ناراحت می شود ، زیرا از دنیا بیش از این که خانه ی بلاهاست ، انتظار
نخواهد داشت .
رابطه دنیا و انسان
دنیا بدن ها را فرسوده -وآرزوها را تازه می کند.
مرگ را نزدیک و خواسته ها را دور و دراز می کند
کسی که به آن دست یافت خسته می شود و آن که به دنیا نرسید رنج می برد.
حکمت 72 نهج البلاغه
وصیت نامه سردار شهید مجید بشکوه
بسم الله الرحمن الرحیم
….و پیکار کنید در راه خدا ،با آنان که با شما پیکار می کنند و تجاوز نکنید . خدا دوست ندارد تجاوزگران را و بکشیدشان هر جا که آنها را می یابید و آنها را بیرون کنید ،بدان سان که بیرون کردند و همانا فتنه سخت تر از کشتن است .
خدایا خودت از حال بدم آگاهی و خودت می دانی که وجودم پر از گناه است و غرق در گناه هستم ؛پس خودت رحم کن و مرا از گرداب گناه و و معصیتی که با دستهای گنهکارم برای خود درست کرده ام ،نجات بده .خالقا !اگر فردای قیامت به نا گاه اعمال این بنده حقیرت را به دست چپش بدهی و او را روانه جهنم کنی ،این بنده گنهکار تو چه کند ؟معبودا !اگر فردای قیامت این بنده ضعیف و ذلیل خود را بر روی آتش قرار دهی ،این بنده حقیر به غیر از تو ،به چه کسی می تواند پناه ببرد ؟
خدایا !می دانم که در طول زندگی ام از دستوراتت سر پیچی کرده ام ،به دستورات کتاب مقدست عمل نکرده ام و به گفته انبیاء و ائمه اطهار ،آن طور که باید و شاید گوش نداده ام و تابع هوا و هوس بودم .در این لحظات حساس زندگی ام رو به سوی تو می آورم .غفورا !مرا از در گاهت مایوس نگردان .من امروز به خاطر تمام گناهانم از تو طلب عفو می کنم .عظیما !من از لحاظ معنوی و تقوا فقیر و مستضعفم و یارای سخن گفتن ندارم ،اما خودت که از باطن من خبر داری و همه چیز را می دانی ؛پس از تو می خواهم که مرا در یابی .امروز افسوس می خورم که چرا عمر خود را به عبادت و فرمانبرداری از تو سپری نکردم .در آخر از تو می خواهم که پدر و مادرم را ببخشی و آنان را از من راضی گردانی .یا الرحم الراحمین .
ای دوستان و ای جوانان هموطنم !از شما می خواهم که از یاد خدا غافل نباشید و نگذارید ابر قدرتها و دشمنان دین ،به وسیله غرور جوانیتان !شما را به فحشا بکشند . خواهشی که از شما برادران دارم این است که وقت خود را بیهوده تلف نکنید و با مطالعه کتب فقه اسلامی خود را بسازید و نایب امام زمان و سید مستضعفان جهان را هیچ وقت تنها نگذارید ؛که اگر او را تنها بگذارید ،مثل این است که اسلام را تنها گذاشته اید و خون تمام شهدا را پایمال نموده اید .
در پایان ،شما را به خداوند متعال می سپارم و از شما می خواهم که از یاران واقعی امام باشید و هیچ وقت او را تنها نگذارید ،زیرا که رمز کلید دروازه ی بهشت رستگاریست .الهی !تو خود شاهدی که من چیز با ارزشی ندارم و تنها دارای ام این بدن خاکی است که می دانم لایق تو نیست ،ولی از تو ای بزرگوار ،تقا ضا دارم که این هدیه ناقابل را از من بپذیری و مرا با اولیاء خودت محشور کنی و امام زمان(عج) را از من راضی و خشنود کنی .
با ر الها به تو پناه می آورم و از تو طلب عفو دارم .ای پناه بی پناهان ،مستضعفان را فراموش نکن و یاور آنان باش .
یا ستار العیوب ارحم عبدک الذلیل الضعیف
و السلام علینا و علی عباد الله الصالحین
ازدواج طلبه
طلبه ها چگونه ازدواج می کنند؟
طلبه ها در چند سالگی ازدواج می کنند؟ مشکلات پیش روی ازدواج را چگونه حل می کنند؟ با چه کسانی ازدواج می کنند؟ در مراسم خواستگاری چه بحثهایی مطرح می کنند؟ دوران نامزدی را چگونه می گذرانند؟ مراسم عروسی انها چگونه برگزار می شود؟
طلبه ها در چند سالگی ازدواج می کنند؟ طلبه ها وقتی وارد حوزه میشن با توجه به سن و سالی که دارن میگن که ده سال اولو نباید حتی به ازدواج فکر بکنی و باید بفکر درس و بحث باشی ، در همین زمینه نقل قولهایی رو از بزرگان میارن که مثلا تا سی سالگی فقط درس خونده وازدواج نکرده و مجتهد یا فیلسوف شده و یا اینکه احادیثی رو پیدا میکنن که جمع شدن علم با ازدواج رو رد کرده ، خلاصه با توجه به اینکه هنوز حس نیازی در این زمینه وجود نداره تئوریهایی تولید میشه که فعلا درس و بحث اساس کاره و بیخیال ازدواج .
اما دوسه سال اول که میگذره و طلبه یه کم از نظر سن و سال بزرگتر میشه بمرور مساله ازدواج براش مهمتر جلوه میکنه وجهت مشروعیت یابی این کار اولش با دوستان طلبه حرف ازدواج رو مطرح میکنه واینکه پیامبر ص فرموده که ازدواج سنت منه و هرکسی از این سنت دوری کنه از من نیست بعد میگن که در رساله داریم که هرکسی ترس از افتادن به گناه داشته باشه واجبه که ازدواج کنه و این آغاز ماجراست ، اساتید اخلاق که به حوزه میان برای سخنرانی یواشکی در برگه ای نوشته شده که نظرتون در مورد ازدواج در سن پایین چیه؟ اگه این استاد پاسخ مساعد بده خب دیگه نور علی نوره چرا که یه استاد هم حمایت کرده اما اگه جوابش منفی باشه طلبه سعی میکنه یه جوری مشروعیت این جوابو زیر سوال ببره. خلاصه این روند ادامه داره تا اینکه طلبه ها در سال چهارم کتاب نکاح که همون بحثهای ازدواج باشه رو بعنوان متن درسی میخونن که البته عجب کتابی هم هست دیگه خیلی از طلبه ها خودشونو آماده ازدواج میکنن یواش یواش باید آستین بالا بزنن ، بر همین اساس اکثر طلبه ها در سنهای بین19 تا 25 سال ازدواج میکنن البته یه عده ای هم هستن که به هر دلیلی در سنین بالاتر ازدواج میکنند.
ابهامات و سوالات قبل از ازدواج: مهمترین مساله ای که در بحث ازدواج طلبه ها وجود داره بحث معیشته که طلبه ها قبل ازدواج میگن آخه ما که درآمدی نداریم با این شهریه ای که میدن نمیشه که زندگی کرد،
نکات اخلاقی مرحوم آیت الله مجتهدی (ره)
اثر عبادت:
استاد مرحوم حاج شیخ علی اکبر برهان می فرمود:
چنان که میوه ها رانوبر می کنید همان طور هم سعی کنید مستحبات را نوبر کنید چرا که در هر میوه ای خاصیتی است که شاید در دیگری نباشد همان طور که در هر عبادت اثری باشد که در عبادت دیگر نباشد و باعث تربیت روح و انجام بهتر واجبات می شود .
مثلا هفته ای یا ماهی یا سالی یک بار نماز شب یا نماز جعفر طیار را نوبر کنید و یا در ماه مبارک رمضان یک بار دعای ابو حمزه ثمالی.
اگر در یک روز اعمال مستحبی زیادی باشد و فرصت انجام همه ی آنها نباشد به دنبال عملی می روم که از همه مختصرتر و قرب و ثواب آن بیشتر باشد.
امام صادق(ع):
خداوند متعال فرمود:ای بندگان درستکارم از عبادت من در دنیا استفاده کنید چرا که از همانها در آخرت بهره مند می شوید.
اصول کافی-جلد 83/2
رهنمودهایی برای طلبه
طلبگی یعنی:
کسب علوم ومعارف قرآنی وشناخت فرهنگ اسلام و ابعاد آن در نظام سراسر کوشش حوزه ای توام با عمل و اخلاص و زهد در رابطه با تعهد و رسالت.
با در نظر گرفتن تعریف بالا و واقعیت راستین طلبگی می بینیم که افراد ناشایسته در این صنف وارد شده اند و وجود دارند.
خود سازی از راه شناخت هویت صنفی :
بدین گونه شناخت هویت صنفی باعث می شود تا انسان به خود سازی بپردازد و خود را بسازد مثل اینکه جوانی تحقیق کند و به او بگویند که پدران تو همه از پهلوانان بوده اند. این انسان شرم می کند که آدم ترسویی باشد.
یک روحانی هنگامی که به گذشته ی صنفی خویش می نگرد می بیند
سلام من به محرم .....
سلام من به محرم به ماه دلبر زینب
به اشک سینه زنانش زنزد مادر زینب
سلام من به محرم به حال خسته زینب
به بی نهایت داغ دل شکسته زینب
سلام من به محرم به آنکه صاحب آن است
به کاروان بهاری که در مسیر خزان است
سلام من به محرم به غصه و غم مهدی
به چشم کاسه خون و به شال ماتم مهدی
سلام من به محرم به پرچم غم زهرا
به گیسوان سپید و به قامت خم زهرا
جلسه تدبر در قرآن
هر هفته دوشنبه ساعت 15 الی 17 کلاس های تدبر در قرآن برای طلاب و عموم در مدرسه علمیه الزهراء توسط آقای یزدان پناه برگزار می گردد که با استقبال روبرو شده است.
مراسم جشن عید غدیر
در مورخه 91/8/11
مجلس جشنی به مناسبت دهه ولایت در حوزه علمیه الزهراء برگزار گردید. در این مراسم آیت الله صفایی به شبهه ی وهابیان پیرامون ولایت اشاره داشتند که آنها از غدیر به عنوان روایت تاریخی ساخته شیعیان نام می برند و از ولایت به دوستی و محبت تعبیر و تفسیر می کنند.
در جواب این شبهات عرض کردند که 300 صحابه پیامبر خطابه غدیر را نقل کرده اند که به حد تواتر رسیده است و شاعرانی مثل حسان بن ثابت که از نظر فکری هم عقیده با امام علی (ع) هم نبودند آن را به شعر در آوردند.
در ادامه جشن خانم حقانی معاون فرهنگی مدرسه به اعمال مستحبی عید غدیر پرداختند(طبق روایات)
و مداحان اهل بیت به مدح و ثنای امیر المومنین پرداختند.
جشن میلاد امام هادی(ع)
در مو رخه 91/8/10
مجلس جشنی به مناسبت میلاد امام علی النقی در حوزه برادران برگزار گردید که در این مراسم حاج آقا دشتی امام جمعه موقت بوشهر پیرامون عصر امام هادی و مشکلات عصر آن حضرت فشارهای زیاد شیعیان ورسوم عرفان های نو ظهورصحبتهایی ایراد کردند و در ادامه مداحان اهل بیت به مدح حضرت پرداختند .
در این جلسه مقامات لشکری و اداری شهر بوشهر حضور داشتند.
«*عاشقان عیدتان مبارک باد*»
من کنت مولاه فهذا علی مولاه
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)در فرازی از خطبه زیبای خود در روز غدیر می فرمایند: اعلام می کنم
که همه بدانند،سفید و سیاه آگاه شوندکه علی بن ابیطالب برادر من و وصی من و جانشین من و امام
بعد از من است و مقام او نسبت به من مانند مقام هارون نسبت به موسی است ، جز آنکه پیغمبری
بعد از من نخواهد آمد.او بعد از خدا و رسول ، ولی و پیشوای شماست….
غدیر ، یادآور رویدادهای سرنوشت ساز
از روایات بر می آید که در روز غدیر رویدادهای سرنوشت ساز در تاریخ زندگانی انبیا رخ داده است
- در این روز خداوند توبه حضرت آدم (علیه السلام)را پذیرفت……«وسایل الشیعه/ج7/ص328 »
- در این روز خداوند ابراهیم(علیه السلام)را از آتش نجات داد
- در این روز سلیمان از مردم بر جانشینی «آصف بن برخیا» گواهی گرفت….«وسایل الشیعه/ج7/ص328»
- در این روز حضرت موسی (علیه السلام)بر جادوگران پیروز شد….«بحارالانوار /ج98/ص194»
- در این روزحضرت موسی (علیه السلام)هارون را وصی خویش قرار داد.
- در این روز «شمعون الصفا » وصی حضرت عیسی (علیه السلام)شد….«وسایل الشیعه/ج7/ص328»
غدیر ، عید ولایت
شخصی از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند : آیا برای مومنین غیر از عید فطر و قربان و روز جمعه،
عید دیگری هم می باشد؟
امام فرمودند: « آری عید دیگری برای مومنین می باشد و آن روزی است که دستان مبارک
حضرت علی(علیه السلام) در روز عید غدیرتوسط پیامبر (صلی الله علیه و آله)بالا برده شد
و مساله ولایت حضرت علی بر عهده زنان و مردان قرار گرفت و این روز عید ولایت می باشد.»
واقعه غدیر
برای اطلاعات بیشتر راجع به واقعه غدیر به این سایت مراجعه کنید.
معرفی کتاب:
آئین همسر داری در زندگی حضرت فاطمه زهرا (س)
نوشته اسدالله محمدی نیا
این کتاب با هدف الگو پذیری از زندگی حضرت زهرا(س) و حضرت علی (ع) به نگارش در آمده تا خانواده ها با اقتدا به زندگی این دو پیشوای معصوم در سایه آگاهی و عمل به دستورات اخلاقی -اجتماعی زندگی خود راسرشار از محبت واقعی و نشاط کنند.
در فصل اول کتاب مولف به فلسفه ازدواج از نظر آیات و روایات پرداخته و با ازدواج نمونه و آسمانی حضرت علی و حضرت فاطمه این فصل را به پایان می رساند.و در ادامه ملاکهایی که دختران و پسران مجرد ما باید در انتخاب همسر رعایت کنند را با مثال زندگی آن دو حضرت و مباحث روز مقایسه کرده می توان به ازدواج بهنگام داشتن-معیارهای خاستگار-احترام به نظر دختر در ازدواج -احترام به نظر والدین در ازدواج-مهریه-رضایت داماد در مهریه -جهیزیه-مراسم عروسی اشاره کرد.
صفحات: 1· 2
قربانی عید قربان
با فرا رسیدن عید اضحی و قربانی کردن نفس سرکش در مقابل خدای باری تعالی و به جهت سلامتی وجود نازنین یوسف زهرا خواهران طلبه و فارغ التحصیل و کادر مدرسه علمیه الزهراء با جمع آوری هدایا و نذورات در روز عید قربان -قربانی کردند و گوشت آن را بین فقرا و مستمندان تقسیم کردند.
شرکت در دعای پرشکوه عرفه
عرفه گرچه به اسم عید نامیده نشده ولی از اعیاد عظیمه خداونداست که سفره های جود و احسان خود را برای بندگانش گسترانیده و شیطان در این روز رانده شده و مطرود است. در نهم ذیحجه و همراه با همه بندگان خالص خدا خواهران حوزه علمیه الزهراء و فارغ التحصیلان این مدرسه با شرکت در مجالس . مساجد و هیئات مشخص شده برای برگزاری دعای عرفه و همنوا با ارباب و سالار خود حسین بن علی (ع)با حالت تذلل وخشوع به درگاه رب خود ناله زدند و برای فرج امیر عرفه یوسف زهرا دعا کردند.
عرفه روز دعا و نیایش
در مورخه 91/8/4
مصادف با نهم ذیحجه و روز عرفه خانم حقانی به بیان جایگاه والای روز عرفه و اعمال این روز در روایات معصومین اشاره کردند که نمونه هایی از آن برابری با ماه مبارک رمضان -روز دعا و برآورده شدن حاجات خصوصا دعا در حق دیگران از حیث زمانی عرفه از حیث مکانی بعد از کربلا صحرای عرفات-روز بخشش گناهان.
امام علی (ع) می فرماید:من الذنوب لا تغفر الا بغرفات-روز تغییر شقاوت به سعادت.
خادمین الصلاه جمعه و اولین جلسه آموزشی دانش آموختگان
در مورخه 91/8/3
معاون فرهنگی مدرسه جلسه ای با خادمین الصلاه نماز جمعه برگزار کردند و طی انتخاب چند خادم افتخاری دیگر و برنامه ریزی هفتگی به توجیه کارهای خواسته شده پرداختند.
وبه هرچه باشکوه تر برپا کردن نماز جمعه و مدیریت داخلی آن توسط طلاب تاکید کردند.
در مورخه 91/8/4
اولین جلسه دانش آموختگان برگزار گردید.جلسه اول آموزش مکالمه زبان و دومین جلسه تجوید قرآن برای دانش آموختگان بود.در دو جلسه قبل کلاس پرده خوانی غدیر برگزار گردید که حدود 30 نفر از طلاب فارغ التحصیل و در حال تحصیل اعلام آمادگی جهت اجرای چرده خوانی غدیر در مدارس و هیئات کردند.
شهادت امام محمد باقرع)
در مورخه 91/8/2
روز شهادت پنجمین امام شیعیان مراسم با شکوهی در مدرسه علمیه امام خمینی برادران برگزار گردید که طلاب و فارغ التحصیلان و عموم مردم در آن شرکت کردند.در این مراسم حاج آقا دشتی به خصوصیات بارز امام باقر (ع) اشاره کردند و به عزاداری برای این امام غریب در بقیع پرداختند. همچنین در این روز مراسمی هم در مدرسه علمیه الزهراء در ساعت فرهنگی برگزار گردید که طی این جلسه خانم حقانی معاون فرهنگی مدرسه به صفات بارز امام باقر(ع) و ویژگیهای خصوصی این امام پرداختند و با نقل روایت از این امام همام به بررسی بعضی مسائل اخلاقی در بین طلاب اشاره کردند. روایت مطرح شده توسط ایشان سخن زیبای امام باقر (ع) بود که فرمودند خداوند 3چیز را در میان 3 چیز مخفی کرده:
1-رضایت خود را در طاعت از او مخفی کرده پس هیچ طاعتی را کوچک مشمار شاید رضایت خدا در آن باشد.
2-چشم خود را در معصیت مخفی کرده پس هیچ یک از معصیتها را حقیر مشمار شاید خشم خدا در آن باشد.
3-اولیای خود را در میان خلایق مخفی کرده پس هیچ یک از خلایق خدا را کوچک مشمار شاید یکی از اولیای خدا باشد.
تقدیر از مزدوجین طلبه
در مورخه 91/7/27
طی مراسم جشنی که از طرف سازمان ورزش و جوانان برگزار شد حدود 30 نفر از طلاب به اتفاق همسرانشان در این جشن شرکت کردند و از برنامه ها و سخنان سخنرانان استفاده کردند.سخنران جلسه حاج آقا کریم خانی بودند که برای زوجین از مهر و مودت طرفین و گذشت و سازگاری و اعتماد در زندگی گفتند.
در بین برنامه هم کلیپ زیبایی از مقام معظم رهبری و خواندن خطبه عقد عروس و داماد توسط ایشان و عقد عروس و داماد ها در گلزار شهدا پخش شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت.
به مناسبت ازدواج حضرت زهرا(س)و حضرت علی (ع)هم نمایشگاهی در نمایشگاه بین المللی شهر بوشهر برپا شد که مدرسه علمیه الزهراء با حضور مشاوران خود به مشاوره با جوانان و بازدید کننده گان پرداختند و کتب فرهنگی پیرامون ازدواج هم به فروش رسید.
شهادت امام جواد(ع)
در مورخه 91/7/25
در روز شهادت نهمین امام شیعیان مراسم در حوزه علمیه امام خمینی برادران برگزار شد که تمامی طلاب خواهر مدرسه علمیه الزهرا و فارغ التحصیلان شرکت کردند. در این مراسم حاج آقا نصاری پیرامون آیات ولایت و جایگاه اهل بیت در دنیا و آخرت سخنرانی کردندو به آیاتی از سوره های اعراف و زمر و حیات طیبه اهل بیت اشاره کردندوچند نمونه از معجزات و تشرفات امام جواد در زندگی دنیوی اصحاب و یارانشان را بیان نمودند و در باب خلقت ائمه به این روایت امام صادق (ع) ان الله خلقنا من علیین و خلق ارواحنا من فوق ذلک و خلق ارواح شیعتنا من علیین استناد کردند که نشان دهنده جایگاه و مقام ائمه و شیعیان آنها می باشد.
جلسه چهارم اخلاق عمومی
در مورخه 91/7/21
در ادامه دعای صحیفه سجادیه آیت الله صفایی به فرصت گذرای عمر اشاره کردند که باید در این عمر محدود به معماری ایمان پرداخت نه به سوختن خود با گناه . ایشان حیات دنیوی را تعیین کننده برای انسان معرفی کردند که با ارتحال از این جهان به آن جهان جابه جا می شود. همه انسانها در تولد و مرگ دارای مراحل جنینی-دنیوی-برزخی-اخروی هستند اما در ارتحال فقط جنینی و دنیوی دارداخروی ندارد همه خالدین فیها هستند. برزخ آیینه اعمال دنیوی انسانها محسوب می شود آخرت هم همین طور اگر انسان مستحق عذاب شده70- 80سال گناه کرده و بجای آبادی خود -خود را با گناه منهدم کرده اما باز خداوند می فرماید پیش از آنکه تو را مرا بخوانی من می خوانم تو را. یکی از مظاهر رحمت واسعه خداوند توبه است .
خداوندا عبد ذلیل که به خود ظلم کرده و حرمت شکنی کرده به درگاهت آمده و گردن کج کرده و از ترس از مقام شما هر دو پایش می لرزد.و با این جملات شما را می خواند یا ارحم الراحمین نمی گوید با قهار یا منتقم بلکه تورا با رحمتت می خواند که او را مثل یوسف از چاه در بیاوری.
جلسه سوم اخلاق عمومی
در مورخه 91/7/20
در ادامه دعای 12صحیفه سجادیه آیت الله صفایی بوشهری امام جمعه بوشهر و نماینده ولی فقیه در استان به فرازهایی از اعتراف به گناه بنده و درخواست توبه او از خدا اشاره فرمودند و اینکه بنده نادم مواجه شده با احسانها و تفضل خدا. از خداوند سوال می کند آیا این اعترافها به درگاهت برای من سودی خواهد داشت و مرا از عذاب نجات خواهد داد یا در این حالت مرا شایسته خشم خود می دانی؟
روز عرفه
دل در جوشش ناب عرفه، وضو مي گيرد و در صحراي تفتيده عرفات، جاري مي شود. آن جا كه ايوان هزار نقش خداشناسي است. لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند. دل، بيقرار روح عرفات، حضرت اباعبدالله الحسين (ع) شده است. پنجره باران خورده چشم ها از ضريح اجابت، تصوير مي دهد و اين صحراي عرفات است كه با كلمات روحبخش دعاي امام حسين (ع) و اشك عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش مي كند. اشك و زمزمه ما را نيز بپذير، اي خداي عرفه.
عرفات نام جايگاهي است كه حاجيان در روز عرفه (نهم ذي الحجه) در آنجا توقف مي كنند و به دعا و نيايش مي پردازند و پس از برگزاري نماز ظهر و عصر به مكه مکرمه باز مي گردند و وجه تسميه آنرا چنين گفته اند كه جبرائيل عليه السلام هنگامي كه مناسك را به ابراهيم مي آموخت، چون به عرفه رسيد به او گفت �عرفت� و او پاسخ داد آري، لذا به اين نام خوانده شد. و نيز گفته اند سبب آن اين است كه مردم از اين جايگاه به گناه خود اعتراف مي كنند و بعضي آن را جهت تحمل صبر و رنجي مي دانند كه براي رسيدن به آن بايد متحمل شد. چرا كه يكي از معاني �عرف� صبر و شكيبايي و تحمل است. (1)
فَتَلَقي آدَمُ مِنْ رَبِّه كَلماتًُ فتابَ عَليهِ اِنَّه� هو التَّوابُ الرّحيمْ
آدم از پروردگارش كلماتي دريافت داشت و با آن به سوي خدا بازگشت و خداوند، توبه او را پذيرفت، چه او توبه پذير مهربان است.
طبق روايت امام صادق(ع)، آدم (ع) پس از خروج از جوار خداوند، و فرود به دنيا، چهل روز هر بامداد بر فرار كوه صفا با چشم گريان در حال سجود بود، جبرئيل بر آدم فرود آمد و پرسيد:
ـ چرا گريه مي كني اي آدم؟
صفحات: 1· 2
خبرهای حوزه
در مورخ 13/7/91 به مناسبت هفته نیروی انتظامی از کارشناس آسیب های اجتماعی سرکار خانم محمد زاده دعوت به عمل آمد .
ایشان در جمع طلاب به آسیب های درگیر اجتماع اشاره کردند که از جمله آنها :
آسیب های بدحجابی - روابط دختر و پسر - ماهواره - خطر همجنس گرایی و خودارضایی در مدارس و در بین دانش آموزان بود . که خود مصادیق عینی آسیب های اجتماعی در بین دانش آموزان است .
در مورخ 13/7/91 اولین جلسه پرده خوانی غدیر در جمع طلاب در حال تحصیل و فارغ التحصیل برگزار شد .
خانم نجمی استاد جلسه با توجه به اهتمام به ولایت و حقی که امیر المومنین به گردن همه شیعیان دارد ، از طلاب خواستند در راه ترویج شعائر دین خصوصاً بزرگداشت عید الله اکبر غدیر قدم بردارند ، که یکی از این فعالیت ها پرده خوانی غدیر از زمان حرکت حضرت رسول از مدینه به مکه و در راه بازگشت به مکه جمع شدن همه حجاج در غدیر خم و برگزاری مراسم بیعت با امرالمومنین پرداختند .
این کار با استقبال طلاب ،ائمه جماعات و مشاور مدارس روبه روشد و قرار شد در روزهای باقی مانده تا ایام الله غدیر جلسات برگزار و مناسب با هر گروه سنی از اشعار زیبا استفاده کنند .
در مورخ 13/7/91 اولین جلسه توجیهی فعالیت های فارغ التحصیلان مدرسه الزهرا در سال تحصیلی جدید برگزار گردید .
در این جلسه دبیر دانش آموختگان خانم الهه رضایی معرفی و رسما کار خود را شروع کردند . فرم شناسایی ائمه جماعات و تحویل حکم ابلاغ به آنها و برنامه ریزی برای کلاسهای شنا - تجوید و مکالمه زبان فارغ التحصیلان انجام شد .
همچنین به عنوان اولین کلاس آموزشی سرکار خانم یازیاری احکام (غسل - وضو - تیمم ) را به صورت تئوری و عملی برای ائمه جماعات توضیح دادند .
جلسه دوم
جلسه دوم اخلاق آیت الله صفایی در مورخ 13/7/91 برگزار گردید .
دعای 12 صحیفه سجادیه شروع کلاس اخلاق این ترم آقای میباشد ؛ موضوع دعای 12 :
در این دعا امام سجاد میفرمایند : خدایا سه عامل مرا باز میدارد تا به درگاهت بیایم ، 1) فرمانهایی که دادی و من کوتاهی کردم 2) منهیات و محرماتی که ممنوع کردی انجام ندهم و انجام دادم 3) نعمتهایی که من دادی اما شکر گزارت نبودم . اما یک چیز است که باعث شده به سویت قدم بردارم آن هم کرم و فضل توست که مرا که تمام نیاز هستم یه سوی تو می کشاند .
شهادت امام جعفر صادق علیه السلام
زین ماتمی که چشم ملائک ز خون تر است
گویا عزای صادق آل پیغمبرست
یا رب چه روی داده کزین سوگ جانگداز
خلقی پریش خاطر و دلها پراذرست.
شهادت امام جعفر صادق (ع) مرد آسمانی مدینه چشمه جود و سخاوت کوه حلم و بردباری تجسم اخلاص و صبر و دریای عمیق علوم لدنی بر عاشقان آن حضرت تسلیت باد.
خبرهای مرداد ماه حوزه
1- به مناسبت ماه مبارک رمضان 500 مبلغ در مساجد و حسینیه ها و منازل مسکونی در جلسات قرآن حضور داشته و به احکام روز تفسیر قرآن مباحث اخلاقی پرداختند.
2- بنابر تاکیدات مقام معظم رهبری در خصوص زلزله زدگان آذربایجان شرقی مبلغ 10000000 ریال معادل 1000000 تومان توسط طلاب و کارکنان مدرسه علمیه الزهراء اهدا گردید.
3- به مناسبت ماه مبارک رمضان مبلغین فارغ التحصیل این مدرسه در ادارات مختلف مثل صدا و سیما -شرکت گاز-اداره بیمه-کانون پرورش فکری - دانشگاه خلیج فارس به تبلیغ پرداختند.
4-در ماه مبارک رمضان مبلغین مدرسه علمیه الزهراء (س) هر هفته درنماز جمعه حاضر و یکساعت قبل از اذان به پاسخگویی به سوالات شرعی و مشاوره دینی با نمازگزاران پرداختند.
5- در جمعه آخر ماه مبارک رمضان خواهران طلبه این مدرسه علمیه در راهپیمایی روز قدس شرکت کرده و با تجدید میثاق با بتیانگذار انقلاب اسلامی از ارزشهای اسلامی و مردم مظلوم فلسطین دفاع کردند.
ارزشهای والای اخلاقی
امیرالمومنین حضرت علی (ع) میفرمایند:
سرمایه ای سودمندتر از عقل نیست
و تنهایی ترسناک تر از خودبینی
و عقلی چون دور اندیشی
و بزرگواری چون تقوی
و همنشینی چون اخلاق خوش
و میراثی چون ادب
و رهبری چون توفیق الهی
و تجارتی چون عمل صالح
و سودی چون پاداش الهی
و پارسایی چون پرهیز از شبهات
و زهدی چون بی اعتنایی به دنیای حرام
و دانشی چون اندیشیدن
و عبادتی چون انجام واجبات
و ایمانی چون حیا و صبر
وخویشاوندی چون فروتنی
و شرافتی چون عزت
و عزتی چون بردباری
و پشتیبانی مطمئن تر از مشورت کردن نیست.
حکمت113 از نهج البلاغه
نشانه های انسانهای بهشتی
امام صادق(ع) می فرمایند:
بهشتیان 4 نشانه دارند:
روی گشاده زبان گویا و صریح قلب پر از محبت و دست دهنده.
شرح کوتاه
اصیل ترین مکتبهای انسانی آن است که فرد را در دل اجتماع ببیند وا جتماع را پرورش دهنده افراد چرا که اجتماع می تواند سرچشمه همه برکات معنوی و مادی باشد.
حدیث بالا که نشانه های انسانهای سعادتمندو بهشتی را باز گو می کند چهار موضوع را یاداوری کرده که همگی مربوط به استحکام پیوند های اجتماعی و پاشیدن بذر عواطف انسانی در سرزمین اجتماع است:
روی گشاده و پر از مهر و صفا زبان نرم و محبت آمیز و در عین حال صریح و گویا قلبی که برای انسانها بتپد و دستهایی که از کمک باز نمی ایستد.
آری اینهاست نشانه های انسان بهشتی:آنها روی گشاده زبان نرم و گویا قلب پر از محبت و دست دهنده دارند.
میلاد نور مبارک
وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ
سلام بر مهدی، بر عدالت گستر جهان، بر خورشید عالم تاب و ذخیره خدا بر روی زمین.
سلام بر او که نامش مفتاح فتوح است و یادش معراج قلوب، مهرش کلید گنج مقصود است و قهرش جحیم خشم معبود.
ما در انتظاریم و هر صبح و شام، تعجیل در ظهورش را از خداوند می خواهیم تا بازآید و دل های ما را انیس و مونس گردد، بازآید و طراوت وتازه گی به صحرای تفتیده وجودمان به ارمغان آورد، بازآید و شریعت و قرآن را بر تارک قرون بنشاند.
میلاد نور مبارک
یا مهدی جان
یا مهدی!
ای نقطه شروع شفق،
ای مجری حق
میلاد تو قصیده بی انتهاییست که تنها خدا بیت آخرش را می داند.
بیا و حسن ختام زمان باش . .
همه گویند به امید ظهورش صلوات
کاش این جمعه بگویند به تبریک حضورش صلوات
اللّهم عجّل لولیک الفرج
شباهتهایی بین امام زمان با پیامبران
1- شباهتش به آدم و نوح(ع) طول عمر آن حضرت است.
2-شباهتی به یونس (ع) دارد که بعد از پیری به صورت جوانی به سوی قومش برگشت.
3-شباهتش به یوسف(ع) پنهان بودن او از آشنایان خویش است با آنکه مسافت بین او و آنها کم بود.
حضرت مهدی در آیات قرآن
در قرآن، آیات بسیارى وجود دارد كه به شهادت روایات مستند و معتبر، درباره حضرت مهدى(علیه السلام) و قیام جهانى او نازل گردیده است.
در كتاب شریف «المحجّة فى ما نزل فى القائم الحجّة(علیه السلام)» كه توسط محدث بزرگوار، مرحوم سید هاشم بحرانى و با بهره گیرى از دهها جلد كتب تفسیر و حدیث، تألیف گردیده، مجموعاً (132) آیه از آیات كریمه قرآن ذكر شده كه در ذیل هر كدام یك یا چند روایت در تبیین كیفیت ارتباط آیه با آن حضرت(علیه السلام)، نقل شده است.
در اینجا به ذكر چند روایت در این مورد، بسنده مى كنیم:
1 ـ امام صادق (علیه السلام) درباره قول خداى عزّوجلّ: «هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدّین كلّه و لو كره المشركون»(1) فرمود:
ای مولای من
ای بیکرانه امید ;مرحم زخم های سالیان ظلم و ستم .زیباترین بهانه آدمی برای زیستن…
ای حضرت عشق…
جمله هایم عقیم اند برای گفتنت.این روزها می پیچم در هوای دلتنگی خیالتان و همچون ذره ای کنعانی در حجم یوسفانه ی حضورتان گم می شوم .
غربت و تنهاییتان آه داغ دلم را تازه که نه وجودم را سرخ می کند و از دست خودم که خیلی وقت است احوالتان را جویا نشده ام همچون بیچاره ای سر به آسمان و جاده افکنده و بیزارم.
بگذار مگویم.
چقدر نگوییم؟چقدر سرمان را زیر کیلومتر ها حجم فراموشی بپوشانیم و هیچ نگوییم.
باورش سخت است فقط دست و صوت و هلهله آمدنت چند روزی باشد و بعد … این جاده ها در آخر دلتنگی گرفتارند.
آخر را بگویم
آقا نیایی ما آدم نمیشویم
قبله ات فرسنگها فریاد می زند. آه که چه قبله ای ست جمکران .
آری قبول جمکران قبله دلتنگی است
حضرت عشق (عج) به فکر صراط مستقیممان باشید که هرم نفس زدن زمین و مردمان این کره سرد و سخت و سنگین شده. جز دستان شما گشایشی نیست . کی بفکر شما باشیم؟از ضعیف چه برآید جز ضعف و قصور عفو کن که خود مولای کریمی.
افتتاح مدرسه دخترانه
افتتاح مدرسه دخترانه وابسته به حوزه در مقطع راهنمایی در سال تحصیلی 92-91
اعزام طلاب فارغ تحصیل
اعزام 5 نفر از طلاب فارغ التحصیل با عنوان مشاور مذهبی و پاسخگو به سوالات شرعی هرهفته در نماز جمعه شهر بوشهر
اعزام طلاب به نماز جمعه
اعزام 10 نفر از طلاب به عنوان خادم الصلاه الجمعه شهر بوشهر در نماز جمعه هر هفته
مراسم بزرگداشت مقام زن وتجلیل از مبلغات
به مناسبت ولادت حضرت زهرا(س) و روز زن مراسمی در محل حوزه برگزار گردید .در این مراسم ضمن بزرگداشت مقام والای حضرت زهرا (س) و رسالت بزرگ ایشان در امر تبلیغ دین مبین اسلام توسط سرکار خانم یوسفی از اساتید حوزه ایشان این عرصه را از مهمترین و با ارزش ترین عرصه ها دانستند . در آخر از مبلغات برجسته حوزه تقدیر و تشکر به عمل آمد .
معرفی اعضاء هیات تحریریه نشریه مدرسه
با سلام اعضاء جدید هیات تحریریه نشریه پژوهشی مدرسه معرفی شدند. اعضاء جدید از طلاب پایه چهارم مدرسه هستند .
که بدین ترتیب است : سمانه بادپیما - زهرا حق شناس - شکوفه جوشن - صدیقه دشتی - رقیه فاله
جلسه هسته پژوهشی گروه معرفت
در مورخ 31/1/91 اولین جلسه هسته پژوهشی مدرسه در سال جدید که متشکل از دو گروه با نامهای معرفت و رویش در مدرسه تشکیل شد . که گروه معرفت موظف شد تحقیقی با عنوان دلایل گسترش وپیدایش و استمرار بیداری اسلامی با حضور سر کار خانم شکریان به عنوان استاد راهنما انجام دهد .