خیمه ی هفتم... حضرت علی اصغر(علیه السلام)...
بسم رب الحسین(علیه السلام)…
“اللهم عجل لولیک الفرج”
سید بن طاووس(ره) در کتاب الملهوف(اللهوف) خود می نویسد:
هنگامى که حسین(علیه السلام) شهادت جوانان و محبوبانش را دید،تصمیم گرفت که خود به میدان برود و ندا داد… “آیا مدافعى هست که از حرم پیامبرخدا(صلى الله علیه و آله)،دفاع کند…؟ آیا یکتاپرستى هست که درباره ما از خدا بترسد…؟ آیا دادرسى هست که به خاطر خدا به داد ما برسد…؟ آیا یارى دهنده اى هست که به خاطر خدا، ما را یارى دهد…؟”
پس صداى زنان، به ناله برخاست… امام (علیه السلام)، به جلوى درِ خیمه آمد و به زینب(علیهاالسلام) فرمود… “کودک خُردسالم را به من بده تا با او، خداحافظى کنم"…
او را گرفت و مى خواست او را ببوسد که حَرمَلة بن کاهِل ، تیرى به سوى او انداخت که در گلویش نشست و او را ذبح کرد… امام(علیه السلام) به زینب(علیهاالسلام) فرمود… “او را بگیر …!” سپس، کف دستانش را زیر خون [گلوى او]گرفت تا پُر شدند…. خون را به سوى آسمان پاشید و فرمود… “آنچه بر من وارد مى شود، برایم آسان است؛ چون برخدا پوشیده نیست و در پیش دید اوست"…
امام باقر علیه السلام [در باره آن خون] فرموده است… “از آن خون، یک قطره هم به زمین، باز نگشت"…
ای اهل عزا اجر شما با علی اصغر… مهمان حسینیم بگو یا علی اصغر
این کودک شش ماهه گل باغ رباب است… پرپر شده در گلشن زهرا علی اصغر
هر کس که به گهواره ی دل جا دهد او را… او را بدهد در حرمش جا علی اصغر
ای سینه رنان دامن شش ماهه بگیرید… چون کرده به هر درد مداوا علی اصغر
طفلش مَشُماری که بود باب الحوائج… پرونده ما را کند امضاء علی اصغر
بر مجلس یاران حسین سر زند از لطف… همراه عمو گیرد اگر پا علی اصغر
احرام عزا بند که با ناله بگوییم… لالا پسر فاطمه لالا علی اصغر
در «زیارت ناحیه مقدّسه» آمده است :
“السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرمَلَةَ بنَ کاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ”
سلام بر عبداللّه بن الحسین، کودک شیرخواره تیر خورده ضربت خورده به خون تیپده که خونش به آسمان، پرتاب شد و در دامان پدرش، با تیر، سر بُریده شد! خدا لعنت کند حَرمَلَه بن کاهِل اسدى و همراهانش را که به او تیر زدند.